استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

   در مورد مادر اصول پذیرفته شده ای وجوددارد و در قرآن جایگاه مادر نسبت به فرزندان تعریف می شود. مادر قبل و بعد از تولد فرزند وظایفی دارد و این وظایف صرفا به وضع حمل و شیردهی محدود نمی شود بلکه گاه تصمیماتی خطیر و بزرگ را هم شامل می شود و حتی گاهی به قیمت تهمت های دیگران تمام می شود و در این موارد حضور پدر جلوه ای ندارد. نکته مهم این است که این وظایف رنگی الهی و حتی وحیانی دارد و به عبارتی می توان گفت: مادر نقطه اتصال هستی به فرزندان است. می توان گفت اصولاً ارتباط پدر با فرزندان تشریعی و ارتباط مادر با فرزندان تکوینی است.  اوج چنین جایگاهی در مصحف فاطمه تعریف می شود که نقش پدرانه ندارد یعنی در مقام تعیین حلال و حرام نیست بلکه به نوعی پیگیری وحیانی وضعیت و سرنوشت آینده فرزندان در آن به چشم می خورد.

  • رضا کریمی

   در مسئله ولایت واژگان کلیدی مهمی وجود دارد ولی تعبیر «اولی الامر» ما را به جایگاه حقیقی ولایت نزدیک تر می کند. بخش اول مقاله به تبیین معنای امر می پردازد و آن را در مقابل کلمه خلق معنا می کند. امر  به باطن این جهان و ملکوت آن تعلق دارد نه ظواهر آن. اولی الامر هم صاحب باطن و ملکوت است و دل امام ظرف اراده خداوند است. نکته مهم این است که بین امر و خلق و بین ملکوت و ملک عالم پیوند وجود دارد و این پیوند برای درک اصول دینی نتایج مهمی در پی دارد که در بخش دوم مقاله مورد اشاره قرار می گیرند: بیان حقیقت شب قدر، رازدانی و تقیه، تبیین نسبت نبی و امام، نسبت کعبه و ولایت از جمله نتایج تفسیر اولی الامر هستند.

  • رضا کریمی

سه نظر در مورد جمله «خدا آمد»

رضا کریمی | شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵

قاعده کلی وجود دارد که می گوید: نسبت دادن صفت آمدن به خدا نباید موجب تشبیه شود. چون از ضروریات کتاب و سنت است که خداى سبحان متصف به صفت اجسام نیست و به اوصافى که مستلزم حدوث و فقر و حاجت و نقص است متصف نمى‏گردد، هم چنان که فرموده:" لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ" (شورى/11). پس هر چه از ظاهر آیات قرآن بر خلاف این آیات محکمه دیده شود مثلا صفات و افعالى را به خدا نسبت دهد، که متضمن حدوث است، باید به وسیله آیات محکم قرآن معنا شود، و معنایى از آنها گرفت که با صفات علیا و اسماى حسناى خدا منافات نداشته باشد.

 

  • رضا کریمی