صوت جلسات گروه مطالعاتی المیزان
- ۰ نظر
- ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۴۷
از آیه إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ یهَدِیهِمْ رَبهُّم بِإِیمَانهِمْ (یونس9)، می توان چند برداشت کرد:
1.ایمان عامل هدایت است نه عمل
2. ایمان عامل هدایت است و عمل یاری گر ایمان است.
در اینجا علامه طباطبایی معتقد است : « در این آیه هدایت به سوى خودش را تنها به ایمان نسبت داده است؛ چون عامل قرب ایمان است، و اعمال صالح در آن نقشى ندارد...تنها نقش اعمال صالح، یارى ایمان است:«إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ(فاطر10)». البته همه اینها درباره هدایت است که کار ایمان است، و اما نعمتهاى بهشتى و عذاب جهنم امرى است که اعمال در آن دخالت دارد. (ترجمه المیزان، ج10، ص18).
3.ایمان و عمل وحدت دارند و ایمان زمانی کامل است که به تفصیل برسد و از طریق عمل ظهور کند.
از #موسی ع سه #خوف گزارش شده و سه لاتخف شنیده است. خوف اول او بعد از ارتکاب قتل و خروج از مدینه و پناه بردن به شعیب در مدین بود. شعیب به او گفت: قٰالَ لاٰ تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ (قصص٢٥). این لاتخف از سوی نبی خدا بود ولی بعد از رسالتش که دوبار خوف را تجربه کرد، از سوی خدا ندای لاتخف را شنید.
چندی پیش محسن کدیور، از روشنفکران دینی ساکن غرب، در پاسخ به پرسشهای حسن محدثی گیلوایی ، جامعه شناس ( که با دغدغه عدم ارضای صحیح نیازهای جنسی نسل جوان مطرح شده بود) فتوایی نادر در مسئله روابط زن و مرد صادر کرد! او در کانال و سایت خود فایلی را منتشر کرده که در خلاصه آن آورده بود:
«داشتن دوست دختر برای پسر و دوست پسر برای دختر به شرط اولا اطلاع خانواده، و ثانیا به شرط اینکه این دوستی به خلوت و روابط پنهانی نیانجامد و در حد رفت و آمد و گفتگو و معاشرت عادی باشد مجاز است. اما اگر دختر و پسر بخواهند خلوت کنند (روابط جنسی و مقدمات آن) شرعا منوط به عقد ازدواج است. عقد ازدواج می تواند دائم یا موقت باشد».
این فتوا در حالی است که اغلب فقها رابطه با جنس مخالف را در حد ضرورت جایز می دانند بدون آنکه قصد ریبه و لذت در کار باشد. اما اکنون کلمات «دوستی» و «معاشرت» چیزی بیش از سنت فقهی را در بر می گیرد که به رابطه در حد ضرورت اشاره دارد.
در این یادداشت فارغ از مباحث فقهی، که بر عهده مجتهدین است، تلاش می کنیم از منظر قرآنی مسئله رابطه با جنس مخالف را به صورت اجمالی مورد بررسی قرار دهیم.
موضوع شهادت پیامبر بر امت ها بر اساس آیاتی مانند در آیه وَ یَوْمَ نَبْعَث فى کلِّ أُمَّةٍ شهِیداً عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِک شهِیداً عَلى هَؤُلاءِ (نحل89)بحثی ظریف و مفید است که می تواند رازهایی را بر ما بگشاید.
بحث از چگونگی و کیفیت شهادت پیامبر هم چالش برانگیز است. پیامبر که میان همه مردم تاریخ نبوده چگونه بر انبیاء بلکه امم تاریخ شهادت می دهد؟!
آیت الله جوادی آملی معتقد است شهادت پیامبر خاتم (مرجعضمیر هؤلاء) شامل مجموع امت ها و شاهدان می شود. در مورد احتمال علامه طباطبایی درمورد بازگشت هؤلاء به شاهدان و پیامبران چند اشکال وارد می کند. نتیجه گسترش مرجع ضمیر هؤلاء (در تفسیر تسنیم) این است که پیامبر از نظر گستره هستی به مرحله ای رسیده که بر همه موجودات پرتو افکنده و آنها را می بیند. آیت الله جوادی بحث های مفیدی درباره چگونگی گواهی پیامبران بر غایبان به ما یاد می دهد. از آثار مهم بحث شهادت تبیین تبیان همه چیز بودن قرآن و نیز دلالت بر خاتمیت پیامبر است.
به عبارت دیگر شخصیت پیامبر در زمان خودش محدود نیست همانطور که شاهد بودن او متعلق به همه شهدا و امم است و لازمه این شهادت اشراف و حضور نبی در آنهاست. کسانی که قرآن را خلق نبی می دانند درست می گویند اما خلق نبی تاریخی و منحصر به حجاز صدر اسلام نیست او وجودی به وسعت تاریخ دارد. پس قرآن هم تبیان کل شیء فی الامم است.
گفتگوی شیطان با خدا نکات بسیار عمیقی دارد که رفتار ما شیطان و خدا را تعیین می کند. این گفتگو بارها در قرآن در سوره های اعراف، حجر، ص و... آمده است و این تکرار بیشتر ما را مؤظف می کند تا در مفاد آن تفکر کنیم.
از این گفتگو پاسخ چند سؤال مشخص می شود؟
چرا خدا شیطان را مهلت داد و راه ما را به خطر انداخت؟
چگونه می توانیم از شیطان در امان باشیم؟
ابزار اغوای بشر چیست؟
چکیده:
آیه نسخ با آیه لوحمحفوظ و آیه احکام ونیز آیه نفی اختلاف ناسازگار به نظر می رسد و چطور قرآنِ محفوظ ومحکم، نسخ می شود؟ مگر اینکه برای جمع بین آیات تلاش کنیم و نسخ را به معنای تأویل و تطبیق آیه بر معنای بالاتر (اِحکام آیات) بدانیم بدون آنکه آیات قرآن را حذف کنیم. اگر نسخ را به معنای اِحکام آیات بدانیم آیه نسخ نهتنها با آیه احکام اختلافی ندارد بلکه لازمه درک صحیح آن است! نسخ به معنای تبدیل مکان آیه است یعنی با نسخ آیه ای از مکانی به مکان آیه دیگر که ام یا اخت اوست جابجا می شود و معنای عمیق تر پیدا می کند. در صورتی می میتوانیم نسخ را فقط تبدیل یا ازاله آیه معنا کنیم که آیات را در عرض هم بدانیم در حالی که بخشی از آیات ام الکتاب هستند. علامه و شاگردش معتقدند نسخ روایی با نسخ اصولی تفاوت دارد. با این وصف چرا نباید بگوییم نسخ نزد ائمه معنای حقیقی نسخ در قرآن است که با آنچه نزد اصولیون و حتی مفسرین است تفاوت دارد؟ در حالی که تلقی ائمه با استعمال قرآن بیشتر قرابت دارد.
قصه خانواده نوح برای اولین بار توسط قران افشا شد. این قصه چند نکته مهم قابل بحث دارد: او در تشخیص وعده خدا کاملا علم نداشت و خداوند مفهوم خانواده را در نظرش عمیق تر کرد.
اگر معنای لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ به معنای نفی اهلیت را بپذیریم نه نفی نسب، آن وقت باب بحث به موضوعی مهم کشیده می شود و آن این است که اهل بیت نبی استثناپذیرند. این قاعده می تواند فهم آیه تطهیر را تحت تأثیر قرار دهد. اگر کلمه اهل را در اهلیت و صلاح معنا کنیم نه نسب، آن وقت تضاد ظاهری آیات در سوره هود با سوره صافات هم قابل جمع است.
منافق در یکمعنا کسی است که ظاهر و باطن او یکی نباشد. اما در معنایی عمیق تر، منافق کسی است که ایمانش از اجمال به تفصیل نرسیده است. این بازتعریف فهم بسیاری آیات در وصف منافقین را بهتر می کند و موجب تقسیم بندی نفاق می شود و راه علاج آن را بهتر توضیح می دهد و نیز موجب می شود که نفاق را به دوران مدنی و در زمان حکومت اسلامی محدود نکنیم
سوره انفال یا بهتر بگویم سوره جنگ و صلح، می گوید فرار از جنگ گناه کبیره است ولی در همین سوره مجوز عهد با دشمن و سلم را هم صادر می کند. در این سوره هم سخن از عهدبستن مکرر دشمن عهدشکن است و هم از تشویق به قتال و جنگ تا رفع فتنه.
این سوره هم از طرف رهبر و هم از طرف رئیس جمهور ایران در قضایای برجام مورد استناد قرار گرفته اند و باز هم آیات دیگر در موضوع مذاکره با آمریکا هم مورد تحلیل برخی نواندیشان واقع شده است و پیش از همه اینها یک آیه آن به در نشان مهم ترین نهاد نظامی مذهبی ایران یعنی سپاه جای گرفته است. به نظر می رسد تحلیل بسیاری از عملیاتهای جنگی و نیز ماجرای قطعنامه598 هم بر اساس این آیات مفید باشد