استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

راه نجات کجاست؟

رضا کریمی | يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶

به یک معنا راه نجات وقتی است که سراپا تسلیم باشیم. 
غم زدگان گاهی  سرگردان می شوند ومی پرسند چرا حال خوبی نداریم؟ چرا شکست می خوریم؟ چرا مصیبت زده هستیم؟ راه نجات چیست؟ آنها خشمگین می شوند و از کوره به در می روند. خدا ماجرای ذالنون علیه السلام (یونس) را برای ما روایت کرده که 
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى‌ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (انبیاء/87): «خشمگین بیرون  رفت و گمان کرد ما به او تنگ نمی گیریم . پس در ظلمات نداکرد که  جز تو خداییی نیست سبحانک قطعا من از ظالمینم».
یونس چه ظلمی مرتکب شد که گفت من از ظالمینم؟ او قبل از این که به ظلمش اعتراف کند  خدا را تسبیح گفت. مگر چه توصیف و تصور غلطی از خدا داشت؟ او از سختی ها به غضب و خشم آمد و گمان کرد که خدا بر  او تنگ نمی گیرد. 
شاید چون او آماده «در دردستان خدا دگرگون شدن » و سیر در قبض و بسط الهی نبود. درحالی که اقتضای توحید و لااله الا الله گفتن این است که خود را به خدا بسپاریم و در دستان او رها شویم. به محض این که به این حقیقت اعتراف کنیم و خدا را از توصیفات غیرمخلصانه پاک کنیم. آن وقت راه نجات می رسد. 
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ : خدا جواب می دهد و از غم می رهاند. اینگونه است که خدا مؤمنین را نجات می دهد (انبیاء/88).
#ذکر_یونسیه اینجاست که از غم آزاد می کند.
*
در یک معنا راه نجات وقتی است که سراپا نیاز شویم.  وقتی تا زمان فرج خود را مشغول کنیم دیگر طلب و تشنگی باقی نمانده است!
خدا به نیازمندان کمک می کند نه توانگران. انسان های نادان هستند که می فهمند و دانایان در مقام دانایی خودبه فهمیدن احساس نیاز نمی کنند.
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم /  بیا ساقی که جاهل را هنی تر می رسد روزی
انسانهای غم زده دارای عجب هستند که از غم نمی توانند رهایی پیدا کنند. در مقابل، جاهل مسیر روزی را صاف و بدون سنگلاخ می کند تا روزی گواراتر برسد.
شکست خوردگان می پرسند گناه ما چیست؟ و حافظ به آنها می گوید:
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل فضل و دانشی همین گناهت بس
برای رسیدن به خواسته هایتان درونتان را پاک کنید و ظرف وجودتان را خالی مقابل خدا قرار بدهید. برای رسیدن فرج صبرتان را مصرف کنید. نه اینکه تا رسیدن گشایش خود را به کاری مشغول کنید تا وقت بگذرد. فرج وقت فنای صبرمی آید (وسائل الشیعه، کتاب جهاد با نفس، باب صبر).
*

گفتم: منتظرم تا با دست موعود همدست شوم. بدون او نمی شود و نمی توانم.
گفت: تا آمدن فرج چه کنیم؟
گفتم: اگر واقعاً منتظر بودی از پرسیدن این سؤال و گرفتن پاسخش بی نیاز می شدی!

  • ۹۶/۱۲/۲۷
  • رضا کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی