تضرع و کربلا
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ (42) فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (43)
از ظاهر آیه بر می آید که تضرع هدف ارسال رسل است
در تسنیم به این نکته توجه شده که ضرع به معنای نرمی است و تضرع زاری کردن است: پناهندگی و تسلیم در ناچاری به صورت نرم است. تضرع مقابل قساوت و سختی است و عامل تضرع نکردن قساوت قلب است.
علامه از دو نوع بأس (رنج و سختی) می گوید که می توان آنها را اینگونه نامگذاری کرد: بأس اضطراری و بأس تضرعی. بأس اضطراری یعنی شرایطی که توحید حاکم می شود و شرکای خدا فراموش می گردند. اما بأس تضرعی آنجاست که مردمان حساس و نرم و بدون قساوت قلب هستند.
هدف تضرع بندگی است وکربلا اوج بندگی است. از کربلا دو نشان مهم در این آیه هست:
اول، کرب و بلا کهمعادلی برای بأساء و ضراء است
دوم، اشک و گریه که با تضرع معادل است
کربلا ترکیبی از بلا و گریه است و این گریه واکنش نرم به سختی هاست.
گویا مرحوم دولابی به همینمعنای گریه نظر داشته که گفت: کسی که بر امام حسین گریه می کند حساس می شود، وقتی اولیاء و عباد خدا که بدنشان نرم است او را در بغل می گیرند او این را احساس می کند و لذت می برد (مصباح الهدی، ص305).
در این روایت از ولی عصر اهمیت بعد توحیدی بلا را بهتر می توان فهمید:
اگر اولیاء در همه احوالشان غالب و قاهر بودند و به بلا و امتحان نمی افتادند مردم آنها را خدایی دیگر می گرفتند وصبرشان شناخته نمی شد، خدا آنها را به شکر یا صبر انداخت تا متواضع بمانند و بندگان بدانند که خداست که خالقشان و مدبرشان است و از حدشان تجاوز نکرده و برایشان ادعای ربوبیت نکنند (کمال الدین، توقیعات قائم عجّل الله فرجه، حدیث 38)
- ۰ نظر
- ۲۵ مهر ۹۶ ، ۰۹:۵۵