لذت وزیر بودن
در سوره طه موسی علیه السلام وقتی برای بیان رسالتش آماده می شود از خدا می خواهد سینه اش را گشاده و کارش را آسان کند و گره از زبانش بازکند و بعد درخواست می کند تا هارون، برادرش را به عنوان وزیر و کمک کارش بفرستد قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى(25) وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى(26) وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانىِ(27) یَفْقَهُواْ قَوْلىِ(28) وَ اجْعَل لىِّ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلىِ(29) هَارُونَ أَخِى(30) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى(31) وَ أَشْرِکْهُ فىِ أَمْرِى(32).
از آیه دیگر بر می آید که نقش هارون در وزارت برادرش به خاطر فصاحت او بوده است: وَ أَخی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعی رِدْءاً یُصَدِّقُنی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ (قصص/34).
به نظر من بیشتر بزرگان و بلکه از جهتی همه آنها به وزیر نیازمندند تا واسطه بین آنها و مردم باشد. قدرت دریافت با قدرت ارسال نسبت عکس دارد. از لحاظ زبانی و ارتباطی اکثر بزرگان از آنجا که خود را مهیای دریافت فیوضات آسمانی می کنند و به همین دلیل در حال حیرت و سکوت هستند تا در حال هوشیاری و گفتار. حرفهای آنها به صورت رمز و اشاره هستند و به یک شارح نیاز دارند تا از اجمال به تفصیل دربیایند.
اگر نمی توانید بزرگ باشید حداقل شارح و وزیر خوبی شوید!
- ۰ نظر
- ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۷