تفاوت انسان مداری توحیدی با اومانیسم
در حال تکمیل...
اندیشه مدرن به نام اومانیسم شناخته می شود. وقتی که دکارت یقین را با من اندیشنده ثابت کرد، وقتی کانت انسان را صورت دهنده به هستی معرفی کرد، وقتی مارکس گفت تاکنون جهان را تفسیر کرده ایم اکنون زمان تغییر جهان است. این اندیشه ها مظهر ظهور دوران جدیدی در تاریخ بشر بودند که انسان خودش را محور عالم می داند.
اکنون اگر بگوییم اومانیسم مقابل توحید قرار دارد. روشنفکران دینی می گویند در قرآن هم انسان محوری وجود دارد و خدا انسان را خلیفه خود قرار داده است. پرسش اساسی برای داوری در اندیشه های روشنفکران دینی این است که مرز میان اومانیسم و توحید چیست؟
انسان در قرآن هدف عالم است ولی در اندیشه مدرن محور عالم است. در اندیشه قرآنی تعبیر سَخَّرَ لَکُم خطاب به بشر چند بار تکرار شده است یعنی همه انچه که در آسمانها و زمین است برای انسان تسخیر شده است: وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ (جاثیه13) وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ (نحل12). اما این تسخیر همزمان تسخیر الهی هم هست. در حالی که در انسان محوری اومانیستی انسان جای خدا را گرفته است.
یکی از مهم ترین تفاوتهای انسان گرایی قرآنی با انسان محوری مدرن این است که در قرآن انسان اجازه تغییر آنچه مسخر اوست را ندارد! چون خدا این تسخیر را خواسته نه انسان پس نمی تواند چون تسخیرگر است در تسخیر تغییر بدهد. اینجاست که بدعت در قوانین عالم برای استفاده بیشتر و رفاه افزون تر که توسط بشر مدرن ایجاد شد در انسان گرایی قرآنی پذیرفته نیست.
از دیگر تفاوتهای تسخیر در قرآن و در مدرنیته این است که توحید نظام سلسله مراتبی در عالم به وجود آورده است در قرآن قسمت کننده معیشت خداست و او بعضی را فوق بعضی برتری می دهد تا بعضی بعضی دیگر را تسخیر کنند و در این تسخیر هر دو گروه به برتری رحمت پروردگار پی ببرند: أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ (زخرف32). در حالی که در انسان محوری مدرن نظراً هیچ کس حق برتری و ولایت بر دیگری ندارد (هر چند در عمل این اتفاق رخ نمی دهد و اقلیت حاکم بر اکثریت می شود).
از تفاوتهای دیگر این دو انسان گرایی، این است که در اندیشه مدرن برخلاف تصور اولیه، انسان تضعیف می شود! ولی در قرآن قدرت انسان خداگونه می شود. در آغاز ظهور مدرنیته ابتدا تصور محوریت انسان برای افلاک توسط نجوم جدید تکذیب شد و سپس محدوده شناخت انسان توسط دکارت و کانت محدود گردید و با اندیشه ناخودآگاه فروید اراده انسان هم به شدت تضعیف شد.
- ۹۸/۰۲/۲۲