فرشتگان به روایت مدرنیته
فیلم بالهای تمایل Wings of desire یک اثر قابل بحث درباره عالم ملکوت و فرشتگان است. برخی این اثر را به بالهای اشتیاق یا آرزو ترجمه کرده اند درحالی که واژه desire ، با توجه به استعمال آن و سیاق داستان فیلم، به معنای میل و شهوت است. داستان فیلم درباره دنیای سیاه و سفید فرشتگان برلین است که بر اعمال مردم نظارت می کنند ولی یکی از آنها با دیدن دنیای مادی تمایل پیدا می کند مانند انسانها مادی شود و برای یک عشق مادی، " ابدیت" خود را قربانی میکند تا بتواند طعم لذت آنها را بچشد!
این فیلم در زمان خود در مجلات سینمایی ایران با ستایش روبرو شد و محسن مخملباف کارگردان فیلم ، ویم وندرس را یکی از پیامبران قرن بیستم نامید! شهید آوینی در نقد سینمایی خود به این ستایشها واکنش نشان داد و ضمن اذعان به تکنیک قوی فیلم و ساختار زیبا و شاعرانه آن، محتوای آن را نقد کرد و گفت مقصود وندرس از قصه عشق، love story است، اما ما شرقیها همواره " عشق" ر ا به معنای مقدس و عرفانی آن میفهمیم... اما در غرب، عشق هرگز بدین معنا نیست و این " قصه عشق"یا " لاواستوری" که وندرس میگوید، عشقی کاملاً زمینی و اروتیک است... که مانند فرویدیستها ریشه ای اسطوری ای برای آن قائل است.
شاید بتوان فیلمهای فلسفی غربی را بهانه ای برای شناخت بهتر معارف اسلامی دانست. اکنون پس از یادداشت مهم آوینی در نقد این فیلم ، لازم است ریشه های الهیاتی آن بیشتر بررسی شود. واقعیت این است که اگر تصاویر خرافه آمیزی از فرشتگان وجود دارد حاصل سوء تفسیر متون دینی است.
شگفت اینجاست که شباهتی بین این داستان و داستان توراتی انجیلی «هاروت و ماروت» وجود دارد_فرشتگانی که برای هدایت افراد بشر به زمین نزول یافته اند، اما بعد آلوده به گناه شدند_و یا شباهتی ظاهری بین پیام آقای «ویم وندرس» و بعضی حقایق عرفانی رایج در میان ما وجود دارد؛ در منابع روایی اهل سنت نیز روایتی دیده شده است که فرشتگان گفتند حالاکه لذت دنیا را به انسان دادی آخرت را به ما بده! پیش فرض این سخن می تواند این باشد که فرشتگان برای لذات دنیا میل داشتند. نقد علامه طباطبایی بر دلالت این روایت تأمل برانگیز است.
در نگرش اسلامی انسان با عشق از مقام فرشتگان بالا می رود و مسجود ملائکه می شود ولی در نگرش مدرن و بر اساس تحریفات الهیاتی فرشتگان دچار عشق مادی شده و به مقام خاکی انسان غبطه می خورند! در هردو نگرش انسان عاشق است و بالاتر از فرشته. اما این کجا و آن کجا؟
متن کامل:
فیلم بالهای تمایل Wings of desire (که در ایران با نامهای زیر آسمان برلین و بهشت بر فراز برلین نمایش داده شده است) یک اثر قابل بحث درباره عالم ملکوت و فرشتگان است. برخی این اثر را به بالهای اشتیاق یا آرزو ترجمه کرده اند درحالی که واژه desire ، با توجه به استعمال آن و سیاق داستان فیلم، به معنای میل و شهوت است و خواست مادی را در معنای خود دارد نه هر نوع اراده و آرزو اشتیاق. داستان فیلم درباره دنیای سیاه و سفید فرشتگان برلین است که بر اعمال مردم نظارت می کنند ولی یکی از آنها با دیدن دنیای مادی تمایل پیدا می کند مانند انسانها مادی شود و برای عشق مادی، " ابدیت" خود را قربانی میکند تا بتواند طعم لذت آنها را بچشد. فرشته فهرستی از تجربه های دنیوی را بیان می کند: دود سیگار، قهوه داغ در هوای سرد، اداهای آمریکایی، رقص، موزیک جاز یک گروه آمریکایی، دیر خوابیدن در روز تعطیل، گیتار زدن در نیمههای شب و آواز خواندن در حال مستی، شوخیهای چارواداری ... و بالاخره عشق اروتیک. بعد از این هبوط است که فیلم رنگی می شود!
این فیلم در زمان خود در مجلات سینمایی ایران با ستایش روبرو شد و محسن مخملباف کارگردان فیلم، ویم وندرس، را یکی از پیامبران قرن بیستم نامید! شهید آوینی در نقد سینمایی خود به این ستایشها واکنش نشان داد و ضمن اذعان به تکنیک قوی فیلم و ساختار زیبا و شاعرانه آن، محتوای آن را نقد کرد. او در بخشی از نقدش به فرهنگ آمریکایی فیلم اشاره کرد ولی لب مطلب او بر عشق مادی متمرکز بود پس گفت: «بگذارید حقیقت را بیپرده با شما در میان بگذارم: مقصود وندرس از قصه عشق، love story است، اما ما شرقیها همواره " عشق" ر ا به معنای مقدس و عرفانی آن میفهمیم... اما در غرب، عشق هرگز بدین معنا نیست و این "قصه عشق" یا "لاواستوری" که وندرس میگوید، عشقی کاملاً زمینی و اروتیک است... که مانند فرویدیستها ریشه ای اسطوری ای برای آن قائل است».
البته در آن یادداشت آوینی معتقد است «بنده معتقدم که درباره فیلمهای خارجی تا آنگاه که یک انقلاب بزرگ فرهنگی در آنجا رخ نداده است باید فقط در محدوده تکنیک فیلم به کندو کاو و نقادی پرداخت، چرا که اصولا غربیها حرفی برای گفتن ندارند». شاید هم بتوان گفت که با مقایسه و از باب «تعرف الاشیاء باضدادها» بتوان فیلمهای فلسفی غربی را بهانه ای برای شناخت بهتر معارف اسلامی دانست. اینجاست که می نویسد: « ... تصور ویم وندرس از فرشتگان کاملاً آمیخته با تصورات خرافهآمیزی است که راهبههای کاتولیک کلیساهای دور در اروپا و مخصوصاً در آلمان و کشورهای سردسیری چون دانمارک از فرشتگاه دارند. ریشههای این تفکر خرافهامیز را در آثار "برگمان" نیز میبینیم و لذا، بیوجه نیست اگر برگمان هم به خیال خود، برای خروج از این سرنوشت اسطورهای مذهی روی به عشق جنسی بین زن و مرد و مائدههای بهشت زمینی میآورد. دنیای فرشتهها در فیلم "زیر آسمان برلین" جهانی سرد و بیروح و خاکستری است».
اکنون پس از یادداشت مهم آوینی در نقد این فیلم ، لازم است ریشه های الهیاتی آن بیشتر بررسی شود. واقعیت این است که اگر تصاویر خرافه آمیزی از فرشتگان وجود دارد حاصل سوء تفسیر متون دینی است.
شگفت اینجاست که شباهتی بین این داستان و داستان توراتی «هاروت و ماروت» وجود دارد_فرشتگانی که برای هدایت افراد بشر به زمین نزول یافته اند، اما بعد آلوده به گناه شدند_و یا شباهتی ظاهری بین پیام آقای «ویم وندرس» و بعضی حقایق عرفانی رایج در میان ما وجود دارد؛ در منابع روایی اهل سنت نیز روایتی دیده شده است که فرشتگان گفتند حالاکه لذت دنیا را به انسان دادی آخرت را به ما بده! پیش فرض این سخن می تواند این باشد که فرشتگان برای لذات دنیا میل داشتند.
در انجیل سخن از فرشتگانی است که گناه کردند. قرآن ادعای شر رساندن هاروت و ماروت را رد میکند. بنابر آیه 102 بقره، هر چند سحر بر آن دو نازل شد، ولی آنها سقوط نکردند بلکه به مردم تذکر میدادند که ما وسیله آزمایش هستیم، کافر نشوید و از این علم، سوء استفاده نکنید: وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ. ولی مردم سوءاستفاده کرده و کافر شدند.
علامه طباطبایی در مورد دلالت روایت درخواست فرشتگان نقد تأمل برانگیزی دارد:
«وقتى خداوند آدم و ذریه او را خلق کرد ملائکه گفتند: پروردگارا اینها را خلق کردى و همه گونه وسائل لذت مانند خوردن، آشامیدن و نکاح کردن و بر اسب سوار شدن برایشان فراهم نمودى، حال که چنین کردى پس دنیا را به ایشان بده و آخرت را به ما فرشتگان واگذار، خداى تعالى فرمود: من هرگز کسى را که با دو دست خود خلقش کردهام با کسى که با یک کلمه" کن" او را آفریدم برابر نمىکنم».
صرفنظر از این که اصل مضمون روایت درست نیست، زیرا در این روایت خوردن و آشامیدن و ازدواج کردن و امثال آن را لذت و کمال خوانده در حالى که این کارها در آدمى به منظور استکمال و بقاء انجام مىگیرد و ملائکه بدون این اعمال آن را دارند، یعنى ملائکه از ابتداء وجود آن کمالاتى را که بنى آدم با به کار بردن قواى مادى خود، و اعمال خسته کنندهاش به دست مىآورد واجد است (او بدون خوردن سیر است و بدون تلاش جهت خریدن و دوختن لباس دارد) ولى انسان مجبور است نظام جارى در عالم ماده را بپذیرد، بنا بر این چگونه ممکن است که بگوئیم ملائکه از خدا چنین چیزهایى را خواستهاند، آرى محال است چیزى را مسئلت و درخواست کنند که داراى آن هستند و نسبت به امورى حرص به خرج دهند که از آن محروم نیستند. (المیزان، ج13، ص224).
شاید بر اساس این تفسیر بتوانیم بگوییم دنیای فرشتگان نور است که کثرت رنگ ها از آن منشعب می شود. رنگ ها در عالم بالا متمرکز است نه اینکه وجود نداشته باشند. پس عالم فرشتگان سیاه و سفید نیست بلکه بالاتر از کثرات رنگی است. رنگ از نور ناشی می شود نه اینکه فرشته ها رنگی نباشد. کسی که به نور اصلی رسیده باشد حسرت رنگی شدن ندارد.
البته در نگرش اسلامی انسان با عشق از مقام فرشتگان بالا می رود و مسجود ملائکه می شود ولی در نگرش مدرن و بر اساس تحریفات الهیاتی فرشتگان دچار عشق مادی شده و به مقام خاکی انسان غبطه می خورند! در هردو نگرش انسان عاشق است و بالاتر از فرشته. اما این کجا و آن کجا؟
- ۹۹/۰۳/۰۶