دو نظریه در باب تجدید ایمان
درباره معنی «یاایهالذین امنوا امنوا» وجوه فراوانی گفتهشده، در این میان دو نظر از همهمهم تر است:
۱. از جمله اینکهمخاطب مؤمنانی اند که ایمان ظاهری دارند. این احتمال در حد خود پذیرفتنی و شاهد قرآنی دارد.(تسنیم، ۲۱، ۱۲۸)
۲.این احتمال که مؤمنان به تحصیل ایمان تفصیلی مأمور باشند لطیف ترین تفسیر و ابتکار محققان اهل تفسیر مانند استاد علامه طباطبایی است که با سیاق آیات هماهنگ است. (تسنیم،۲۱، ۱۲۸)
در واقع با دو نظر در توجیه «ضرورت ایمان مجدد» (وبه عبارتی توجیه عامل نفاق)مواجهیم: نظریه ظاهر/باطن و نظریه اجمال/تفصیل.
به نظر می رسد نظریه اجمال/تفصیل موجه تر و وسیع تر از نظر دیگر باشد. چون برخی پرسشها مانند کیفیت «ذکر قلیل منافقان» و «تذبذب بین کفر و ایمان» و «تبعض و تجزیه ایمان» را بهتر توضیح می دهد.
آیت الله جوادی آملی در جلد 21 تسنیم به این مسائل دقت کرده است و سعی کرده آیات قرآنی در این خصوص را توجیه نماید:
۱.ذکر علنی کم است اگر چه زیاد باشد و...منافقان اصلا به یادخدانیستند و جمله لایذکرون الله الا قلیلا یعنی لایذکرون الله الا ظاهرا. ۱۹۴
۲.منافقین از نظر اعتقادی در زمره کافرانند زیرا تا کسی عقاید اسلامی را نپذیرد مؤمن راستیننیست ومیان ایمان و کفر فاصله ای نیست. ۲۰۲ دسته سومی وجود ندارد تا واسطه ای میان کفر و اسلام باشد. ۲۰۳
لاالی هؤلاء برای سرگردانی مقامتشخیص است نه واقع. منافق ثبوتا کافر و اثباتا برای توده مردمناشناس و به زعم ساده لوحان مؤمن است. ۲۰۴
۳.ایمان و کفر تجزیه پذیر نیستند به عکس اطاعت وعمل. ۲۶۳
این توجیهات ناشی از باقی ماندن در تلقی مشهور ظاهر و باطن است. اما بر اساس نظریه اجمال وتفصیل می توان گفت:
۱. ذکر قلیل بهمنافق منتسب است چون ذکر قلیل ذکر اجمالی است نه تفصیلی.
۲. تذبذب یعنیدسته سومی هم وجود دارد که در مقامتفصیل ایمان، نه مؤمنند نهکافر. هر چند اتخاذ راه میانهنهایتا ممکننیست به کفر حقیقی می انجامد.
۳. تبعض(نؤمنببعض ونکفر ببعض) هم در تفصیل کاملا معنادار است ولذا ایمان از ایننظر تجزیه پذیر است.
نتیجهمهم این تلقی از نفاق سبب می شود که همه ما در خطر نفاق باشیم و خطاب «یاایهاالذین امنوا امنوا» عمومی است نه فقط منحصربه خائنین و ریاکاران.
- ۹۶/۰۳/۱۸