استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

تأملاتی در اهمیت و نتایج بحث از اعراف

رضا کریمی | پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۶

در تفاسیر و روایات برای اعراف دو معنا بیان شده است:

1.مردان الهی که در مرز بهشت و جهنم بهشتیان و جهنمیان را می شناسند و خود نه بهشتی اند و نه جهنمی.

2. مردمان مستضعف که حسنات و سیئاتشان مساوی است و نه بهشتی اند و نه جهنمی.

  • رضا کریمی

این تصویر واقعیت ندارد!

رضا کریمی | چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۶

بر اساس برداشت تفسیری علامه طباطبایی از آیه هشتم سوره اعراف #والوزن_یومئذ_الحق  فمن_ثقلت_موازینه #فأولئک_هم_المفلحون
 اعمال نیک وزن دارند و اعمال بد بی وزن هستند نه اینکه هر دو دسته اعمال نیک و بد وزن داشته و میزان ترازوی دو کفه باشد پس کسی که کفه اعمالش بر خوبی ها سنگینی کند رستگار شود. بلکه‌وزن فقط حق است و باقی بی وزنی است.
بر این اساس وزین بودن در آخرت ملاک رستگاری است!
مؤمن گرچه سبکبار اما سنگین وزن است!

  • رضا کریمی

«چپ و راست»، «جلو و عقب» در قرآن

رضا کریمی | دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۶

  تأملی در معنای چهار جهت ورود شیطان: در سوره اعراف ابلیس می گوید: ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ" (اعراف17)

علامه طباطبایی معتقد است: مقصود از جهات چهارگانه نیز جهات معنوى خواهد بود نه جهات حسى (ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 37)

اما معنای جهات چهارگانه در المیزان چیست؟

  • رضا کریمی

دو آیه که نوع مخاطبین قرآن را مشخص می کند

رضا کریمی | يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۶

وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ (انعام۱۹)
وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‌ وَ مَنْ حَوْلَها(انعام/۹۲) وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها (شوری7)

 در مباحث زبان شناسی این پرسش مطرح است که زبان قرآن عرف عام است یا خاص؟ یعنی آیا زبان قران به زبان عرف عامه است یا دارای اصطلاحات خاصی است که فقط بین مخاطبین قرآن و کسانی که با ادبیات قرآنی آشنا هستند معنی دارد؟ اکنون این دو آیه دوباره این پرسش و پرسش های شبیه به آن را مطرح می کنند.

دو آیه فوق ظاهری شبیه به هم دارند. پرسش اولیه این است که کدام آیه آیه دیگر را توضیح می دهد

  • رضا کریمی

سیر ابراهیمی دولابی

رضا کریمی | سه شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۶

   اگر سیر ابراهیمی را واقعی بدانیم نه نمایشی (چنانچه که برخی روایات و عرفا آن را واقعی می دانند) می توان برای دیگران هم منزلتی مشابه و قابل تأسی قائل شد. از زندگی مرحوم دولابی می توان نتیجه گرفت که او هم سیر ابراهیمی در زندگی را طی کرده و کوکب و قمر و شمس را دریافته و گذر کرده است.
سیر دولابی با سیر ابراهیم نبی در سوره انعام مشابهتهایی دارد که ما را وامی دارد تا بگوییم هر یک از ما ابراهیم درون داریم و باید اهل صیروت باشیم:

  • رضا کریمی

تفسیر توحیدی زلزله

رضا کریمی | پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶

این روزها دردهای زلزله زیاد است اما نباید در این میانه #تفسیر_توحیدی_زلزله فراموش شود.

اِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً (فاطر۴۱(

خداوند آسمان و زمین را از زوال نگه می دارد. (البته ممکن است زوال آغاز شود) و اگر آنها زوال پیدا کنند بعد از خدا چه کسی آن را نگه می دارد؟
۱. خدا آسمانها و زمین را از زوال نگه می دارد
۲. زوال غیرممکن نیست و شاید‌‌ بشود گفت: خدا گاهی «نگه ندارد از زوالش»!
۳. اگر زوال رخ بدهد غیر او کاری از دستش برنمی آید و دوباره خداست که ناجی است.
۴. اگر خدا از زوال نگه‌می دارد به دلیل حلیم و‌غفور بودن اوست. او زود انتقام‌نمی گیرد و بسیار می بخشد!
۵. طبیعت آسمانها و زمین زوال است ولی خدا مانع می شود پس حوادث زائل کننده طبیعی هستند و همه فانی اند و فقط خداست که باقی است.
#
زلزله یا همان #زوال_زمین غیر عادی نیست بلکه طبیعی است و آرامش زمین است که باید معجزه الهی نامید!
#
آیه_امساک_و_زوال

http://bayanbox.ir/view/4524723987211882401/%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87.jpg

  • رضا کریمی

راز پدر ابراهیم ع

رضا کریمی | يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۶

#علامه_طباطبایی در #المیزان بین «أب» و «والد» تفاوت می گذارد و در تفسیر آیه وَ إِذْ قٰالَ إِبْرٰاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنٰاماً آلِهَةً إِنِّی أَرٰاکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلاٰلٍ مُبِینٍ (انعام٧٤) مربوط به‌پدر ابراهیم معتقد است: «در دعای ابراهیم که گفت رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ منظور پدر صلبی اش(والد) است. اما برای آزر کلمه" أب" به کار برده شده، که به غیر پدر هم اطلاق مى‌شود. پدر حقیقى ابراهیم (ع) شخص دیگرى بوده‌که روایات ما و تورات اسم او را تارخ یا تارح معرفى کرده است.»
در تفاسیر بر سر شخصیت پدر ابراهیم اختلاف نظر هست.

  • رضا کریمی

یک جمله ساده ولی عمیق

رضا کریمی | يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۶

غروب کنندگان را دوست ندارم:  لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ. این جمله را ابراهیم بزرگ در رد ربوبیت ستاره و‌ ماه گفت.
تا پیش از نوشته شدن المیزان مفسرین بر روی کلمه افول تمرکز می کردند تا برهان ابراهیم را توضیح بدهند. اما بعد از نوشته شدن المیزان نور صحنه اندکی جابجا شد و به جای الآفلین، «احب» روشن شد! اکنون معلوم شد که علت دست برداشتن از ستاره و ماه و خورشید این است که آنها رب دوست داشتنی نبودند! علامه‌ طباطبایی می نویسد:
«این جمله حجتى است یقینى و برهانى بر مبناى محبت نه افول. به‌همین‌دلیل در آیه شریفه، افول را در حجت اخذ کرد، نه بزوغ و طلوع».
اکنون تاریخ تفسیر این جمله تاریخی به دو بخش‌تقسیم می شود: پیش از تحریر #المیزان و بعد از آن

  • رضا کریمی

تضرع و کربلا

رضا کریمی | سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۶

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ (42) فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (43)
از ظاهر آیه بر می آید که تضرع هدف ارسال رسل است
در تسنیم به این نکته توجه شده که ضرع به معنای نرمی است و تضرع زاری کردن است: پناهندگی و تسلیم در ناچاری به صورت نرم است. تضرع مقابل قساوت و سختی است و عامل تضرع نکردن قساوت قلب است.
علامه از دو‌ نوع بأس (رنج و سختی) می گوید که می توان آنها را اینگونه نامگذاری کرد: بأس اضطراری و بأس تضرعی. بأس اضطراری یعنی شرایطی که توحید حاکم می شود و شرکای خدا فراموش می گردند‌‌. اما بأس تضرعی آنجاست که مردمان حساس و نرم و بدون قساوت قلب هستند.
هدف تضرع بندگی است و‌کربلا اوج بندگی است.‌ از کربلا دو نشان مهم در این آیه هست:
اول، کرب و بلا که‌معادلی برای بأساء و ضراء است
دوم، اشک و گریه که‌ با تضرع معادل است
کربلا ترکیبی از بلا و گریه است و این گریه واکنش نرم به سختی هاست.
گویا مرحوم دولابی به همین‌معنای گریه نظر داشته که گفت: کسی که بر امام حسین گریه می کند حساس می شود، وقتی اولیاء و عباد خدا که بدنشان نرم است او را در بغل می گیرند او این را احساس می کند و لذت می برد (مصباح الهدی، ص305).
در این روایت از ولی عصر اهمیت بعد توحیدی بلا را بهتر می توان فهمید:
اگر اولیاء در همه احوالشان غالب و قاهر بودند و به بلا و امتحان نمی افتادند مردم آنها را خدایی دیگر می گرفتند  وصبرشان شناخته نمی شد، خدا آنها را به شکر یا صبر انداخت تا متواضع بمانند و بندگان بدانند که خداست که خالقشان و مدبرشان است و از حدشان تجاوز نکرده و برایشان ادعای ربوبیت نکنند (کمال الدین، توقیعات قائم عجّل الله فرجه، حدیث 38)

  • رضا کریمی

تفسیر یهودی از مدرنیته

رضا کریمی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۶

عبدالکریم_سروش که در گذشته از منتقدان یهودستیزی یا تفسیر یهودی مدرنیته بوده است اکنون در فهم و تبلیغ یکی از بنیادهای مدرنیته یک اندیشه یهودی_مدرن را تبلیغ می کند. او اخیرا در سلسله جلسات #سلوک_دیندارانه_در_جهان_مدرن  که در آمریکا برگزار می شود گفته است اومانیسم (هیومنیزم) معنایی نزدیک به سپرده شدن دنیا به انسان دارد

  • رضا کریمی