این تصویر واقعیت ندارد!
بر اساس برداشت تفسیری علامه طباطبایی از آیه هشتم سوره اعراف #والوزن_یومئذ_الحق فمن_ثقلت_موازینه #فأولئک_هم_المفلحون
اعمال نیک وزن دارند و اعمال بد بی وزن هستند نه اینکه هر دو دسته اعمال نیک و بد وزن داشته و میزان ترازوی دو کفه باشد پس کسی که کفه اعمالش بر خوبی ها سنگینی کند رستگار شود. بلکهوزن فقط حق است و باقی بی وزنی است.
بر این اساس وزین بودن در آخرت ملاک رستگاری است!
مؤمن گرچه سبکبار اما سنگین وزن است!
- ۰ نظر
- ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۳۱
تأملی در معنای چهار جهت ورود شیطان: در سوره اعراف ابلیس می گوید: ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ" (اعراف17)
#علامه_طباطبایی در #المیزان بین «أب» و «والد» تفاوت می گذارد و در تفسیر آیه وَ إِذْ قٰالَ إِبْرٰاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنٰاماً آلِهَةً إِنِّی أَرٰاکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلاٰلٍ مُبِینٍ (انعام٧٤) مربوط بهپدر ابراهیم معتقد است: «در دعای ابراهیم که گفت رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ منظور پدر صلبی اش(والد) است. اما برای آزر کلمه" أب" به کار برده شده، که به غیر پدر هم اطلاق مىشود. پدر حقیقى ابراهیم (ع) شخص دیگرى بودهکه روایات ما و تورات اسم او را تارخ یا تارح معرفى کرده است.»
غروب کنندگان را دوست ندارم: لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ. این جمله را ابراهیم بزرگ در رد ربوبیت ستاره و ماه گفت.
ماه رمضان سال ۱۳۸۴ بود که به «گفتاری در معنی توحید از نظر قرآن» در جلد ششم المیزان برخورد کردم. علامه طباطبایی به بهانه بیان علت مخالفت قرآن با تثلیث بحثی مستقل و عمیق را شروع کرد. با خواندن این متن نوعی کشش به سمت مباحث توحیدی را در خودم احساس کردم. از آنجا که بحث روایی این گفتار خطبه های عمیق وتوحیدی نهج البلاغه را شرح کرده بود بعد از آن شروع به خواندن کامل نهج البلاغه کردم. بعد از این 
درباره معنی «یاایهالذین امنوا امنوا» وجوه فراوانی گفتهشده، در این میان دو نظر از همهمهم تر است:
علامه طباطبایی در مورد جنس مؤنث نظری بنیادین و فیلسوفانه در المیزان بیان می کند. او در تفسیر « إِن یَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا» (نساء/۱۱۷) معتقد است: در بین معبود مشرکان مرد هم بوده اند مانند عیسی و برهما و بودا. اینکه معبود غیر خدا «اناث» نامیده به جهت قابلیت و انفعال وناتوانی آنهاست. انوثت (مؤنث بودن) یعنی انفعال محض شأن مخلوق است با مقایسه خالق.
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا (نساء.۴۹).