استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

چه کسی حزب اللهی است؟

رضا کریمی | يكشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۸

حزب اللهی اصطلاحی است که شاید بیشتر از همه بعد از انقلاب اسلامی ایران شنیده شد. حزب اللهی معنایی بیش از یک فرد مذهبی معمولی دارد. و کسی مدنظر است که مذهب در ظاهر و اعمالش آشکارتر است. اما باید بدانیم این اصطلاح قبل از هر چیز در قرآن به کار رفته است. شاید با تفسیر قرآن بهتر بتوانیم درک کنیم که چقدر گاهی از معنای این اصطلاح دور شده ایم.

لایه ظاهری حزب الله

طبق آیه قرآن حزب الله دشمن الله را دوست ندارند حتی اگر پدران یا پسران یا برادران یا خاندان آنها باشند: لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ ... أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (مجادله/22). به عبارت دیگر حزب الله فقط به کسی که ایمان می آورد و عمل صالح انجام می دهد اطلاق نمی شود چون ممکن است به ایمان و عمل خود عادت کرده و یا آن اندازه که شایسته است در جانش ننشسته باشد. بلکه شرط حزب اللهی بودن گذشتن از نزدیکترین افراد است.

یک فرد مذهبی سعی می کند به اصول معتقد باشد و به اعتقادش عمل کند. او اهل نماز و روزه است و شاید خمس و زکات هم بدهد. اما وقتی تعصبات خانوادگی یا رسوم و یا توقعات نزدیکان مطرح شود نمی خواهد یا نمی تواند به فرمان الهی پایبند بماند و در خوش بینانه ترین حالت مداهنه می کند و کوتاهی می کند.

در یک مثال ساده، برگزاری مراسم ازدواج برخلاف توقعات غیرشرعی خانوادگی یکی از نشانه های شناخته شده یک فرد حزب اللهی است که قابل تطبیق بر آیه قرآن هم هست. در مثال های قابل تأمل تر گذشتن پدر از تعصب فرزندی خود به دلیل مجرم بودن او نشانه دیگری از یک حزب اللهی است. این شاخص در مورد چهره های شناخته شده انقلاب اسلامی قابل بررسی است؛ آنچنانکه برخی آزمون سختی گذرانده و فرزند خود را طرد کردند و برخی همچنان مدافع فرزند خود باقی ماندند.

لایه باطنی حزب الله

اما موضوع به این مثال های شناخته شده ختم نمی شود. با تفسیر قرآن به قرآن، معنا را می توانیم عمیق تر بفهمیم. اگر معنای پدر و فرزندی و برادری را به معیار اعتقادی آن تعمیم بدهیم (چنانچه که در سوره حجرات سخن از قتال میان برادران دینی است) و بگوییم حزب اللهی خدا را  بر خانواده اعتقادی خود مقدم می داند، می توانیم بگوییم شرط حزب اللهی بودن ترجیح الله بر هم حزبی هاست. حزب اللهی یعنی کسی که وابسته به هیچ حزبی نیست!

فهم دقیق این تفسیر مقدمه ای مهم لازم دارد: می توانیم بگوییم که وجود پیش فرضها در قرآن با عبارات زینت اعمال و کل حزب بما لدیهم فرحون بیان شده است و هر حزبی برای خود زبوری دارد: فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُراً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ (مؤمنون/53). وقتی کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ، چطور باید بگوییم کل حزب یک استثنا دارد و آن حزب الله است؟ تنها راه اخذ مجوز استثنا این است که بگوییم حزب الله کل حزب است نه یکی از کل حزب! 

با جمع بندی آیات مربوط به «جدال احسن» می توانیم دریابیم که جدال و مراء هم میان احزاب و امم ممنوع است مگر به نحو احسن یعنی بر اساس وحدت میان احزاب. پس عمل هر امتی برای او زینت داده شده است مگر امت وسط که جامع امم و امت واحده است و مصدق و مهیمن بر آنهاست. در واقع همه امت ها و احزاب از پیش فرض های ادراک رهایی ندارند جز امتی که یکی از امم محسوب نمی شود بلکه واسطه آنها با حقیقت و کل الامم است. تفرقه و حزب گرایی طبیعت بشر است اما فرقه ناجیه باید از این مسئله بالاتر برود. بنی اسرائیل به 72 فرقه تفرقه پیدا کردند. این 72 فرقه در اسلام هم ظهور می کنند ولی یکی بر آنها اضافه شده است.[1] نکته بسیار مهم این است که فرقه ناجیه چنانچه در روایت آمده است به معنی جماعات است[2]. فرقه ناجیه هم یکی از۷۲ فرقه و در عرض آنها نیست بلکه جامع فرق و ۷۳امین فرقه است. امت درابتدا واحده بود اما احزاب بر اثر تفرقه و «تقطّع امر» میان خود به وجود آمدند. تنها حزب مستثنی از این قاعده حزب الله است؛ آن هم به این دلیل که این حزب «بما لدیهم فرحون» نیست و خدا را بر هم حزبی های خود ترجیح می دهد. چنین کسی ممکن است با مؤمن غریب و گمنام بیشتر موافق باشد تا عقیده رسمی مذهب خود.

حزب اللهی اهل جماعت است نه تفرقه! و فرقه ناجیه فرقه جامعه است. این معنا برخلاف های مثال های اولیه به عنوان شاخص شناخته حزب اللهی شده در جامعه امروز ما فهم نشده است.

شیعه از یک منظر یکی از ۷۲ فرقه است و از منظری دیگر ۷۳امین فرقه است. در منظر دوم شیعه لایه حقیقی دین است. در اینجا ائمه هم امام همه هستند نه امام فرقه ای خاص. هر چند عده ای این امامت را می فهمند و عده ای نمی فهمند ولی نادانسته فیض می گیرند. امام هم تا آنجا که ممکن است دستگیری می کند مگر آنان که دشمنی کنند.

با همه این مقدمات می توانیم بگوییم: حزب اللهی یعنی کسی که وابسته به هیچ حزبی نیست جز حزب خدایی که خدای همه احزاب است.


[1]  سَیَأْتِی عَلَى أُمَّتِی مَا أَتَى عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ مِثْلٌ بِمِثْلٍ وَ إِنَّهُمْ تَفَرَّقُوا عَلَى اثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ مِلَّةً وَ سَتُفَرَّقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِینَ مِلَّةً تَزِیدُ عَلَیْهِمْ وَاحِدَةً کُلُّهَا فِی النَّارِ غَیْرَ وَاحِدَةٍ قَالَ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا تِلْکَ الْوَاحِدَةُ قَالَ هُوَ مَا نَحْنُ عَلَیْهِ الْیَوْمَ أَنَا وَ أَصْحَابِی. (معانی الأخبار، ص324)

[2]  تَفَرَّقَتْ أُمَّةُ مُوسَى ع عَلَى إِحْدَى وَ سَبْعِینَ مِلَّةً سَبْعُونَ مِنْهَا فِی النَّارِ وَ وَاحِدَةٌ فِی الْجَنَّةِ وَ تَفَرَّقَتْ أُمَّةُ عِیسَى ع عَلَى اثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ فِرْقَةً إِحْدَى وَ سَبْعُونَ فِرْقَةً فِی النَّارِ وَ وَاحِدَةٌ فِی الْجَنَّةِ وَ تَعْلُو أُمَّتِی عَلَى الْفِرْقَتَیْنِ جَمِیعاً بِمِلَّةٍ وَاحِدَةٌ فِی الْجَنَّةِ وَ ثِنْتَانِ وَ سَبْعُونَ فِی النَّارِ قَالُوا مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْجَمَاعَاتُ‏ الْجَمَاعَات‏ (بحار الأنوار ، ج‏28، ص: 4)

  • ۹۸/۰۶/۱۷
  • رضا کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی