استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

آیه 46 سوره سبأ در میان مفسرین با دو تفسیر متفاوت روبرو بوده است: قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ.  مفسرین این آیه را با خلوت و تفرق تفسیر کرده اند و بعضی آن را با قیام و نگرش اجتماعی.

امام خمینی تفسیر اجتماعی و انقلابی از آیه تَقُومُوا لله مَثْنی وَ فُرادی را مطرح کرد. ایشان این آیه را بسیار تکرار می کردند (حتی نقل است که ‌گاهی هم شاگردان با امام شوخی میکردند که ایشان همین یک آیه را از قران بلد هستند؛ مجله حضور، ۹۴، ص۱۹۱[1]). تا قبل از امام خمینی بیشتر این تفسیر از آیه مطرح بود که مضمون آیه درباره خلوت و تفرق است. مانند زمخشری در کشاف( الکشاف، ج‏3، ص590)[2]. علامه طباطبایی هم می گفت: باید از اجتماع و غوغا اجتناب کرد تا فکر صاف و مستقیم شود[3]. ولی امام قیام را در آیه پررنگ می کرد و می گفت: «همه چیز در قیام لله است.‌‌ ‌‌قیام لله معرفت الله می‌آورد... لهذا تنها موعظه‌ای که انتخاب کرده خدای‌‌ ‌‌تبارک و تعالی از بین موعظه‌ها همین موعظه است که ‌‌اَنْ تَقُومُوا لله ِمَثْنی وَ فُرادی‌‌ اجتماعی‌‌ ‌‌و انفرادی قیام لله بکنید» (صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۲۵). البته علامه طباطبایی نهضت و قیام را در آیه نادیده نگرفته ولی از کلمه مثنی مفهوم قیام اجتماعی آنچانکه بعضی تصور کردند (مفاتیح الغیب، ج‏25، ص215)[4] را تصور نکرده و نهضت را با گریز از اجتماع و غوغای جمع توضیح داده است. ولی بعضی از مفسرین همین مفهوم قیام را هم کمرنگ کرده و فقط بر تفرق تأکید کردند و عجیب اینجاست که مثلاً مرحوم سید محمدحسین فضل الله قیام را به جلوس! با خود یا صاحب خود تفسیر کرده است(تفسیر من وحی القرآن، ج‏19، ص: 65)[5].

در قرآن قیام مقابل قعود است و در زمان جهاد کسانی که به قعود رضایت دادند ملامت شدند: إِنَّکُمْ رَضیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفینَ (توبه83). پس هر چه که هست اولاً نباید حقیقت قیام در این آیه نادیده گرفته شود و ثانیاً معنای مثنی دوبعد دارد یک بعد آن به جدایی و بعد دیگر آن به اجتماع اشاره دارد و برای آنکه این آیه جامع تفسیر شود نباید هیچ یک نادیده گرفته شود.

 


[1]  مرحوم حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در ارتباط با نصیحت امام به شاگردان شان در خصوص تفکر در کارها نقل کردند: من از زاویه‌ای که امام را شناختم باید بگویم وقتی در کلاسهای درس امام در قم شرکت میکردیم، معمولاً امام رسم داشتند در اول یا آخر هر دوره شاگردان‌شان را نصیحت میکردند و برای نصیحت معمولاً امام، شاگردان شان را با آیه «‌‌قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لله مَثْنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا‌‌» نصیحت میکردند. ‌گاهی هم شاگردان با امام شوخی میکردند که ایشان همین یک آیه را از قران بلد هستند. ‌ایشان هم میگفتند همین آیه را بفهمید خیلی مسائل را فهمیدید و جالب اینجاست که آیه تکرار میشد اما مطالب و نصایحی که از آیه استخراج میشد تکرار نمیشد.‌ مجله حضور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج۹۴، ص۱۹۱

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «امید در دل امام یک عنصر دائمی بود. امید، موتور حرکت امام بزرگوار بود. این امید در رفتار امام، در گفتار امام بوضوح دیده میشود. امام در دهه‌ی ۲۰، در آن نوشته‌ی معروف، از قیام لله سخن میگوید؛ آیه‌ی «اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنیٰ وَ فُرادیٰ» را [نوشته است]. آن نوشته‌ای که به خطّ خود امام است و امروز در کتابخانه‌ی مرحوم وزیری در یزد حفظ میشود، مال دهه‌ی ۲۰ است. در دهه‌ی ۴۰، این قیام را به طور عملی خودش انجام داد و وارد میدان قیام شد. در دهه‌ی ۶۰ که دهه‌ی طوفانهای مهیب نظامی و امنیّتی و سیاسی بود، خم به ابرو نیاورد. از دهه‌ی ۲۰، تا دهه‌ی ۴۰، تا دهه‌ی ۶۰، این رشته‌ی پایان‌نیافتنی امید، این سرچشمه‌ی جوشان امید در دل امام، این تأثیرات را گذاشت.»تصاویر اصلی از دستنوشته امام

[2]  زمخشری هم آیه را اینگونه تفسیر کرده است:  أن تقوموا لوجه اللّه خالصا. متفرّقین اثنین اثنین، و واحدا واحد ( الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏3، ص: 590)

[3]  در المیزان ذیل آیه آمده است که : و المعنى: قل لهم: إنما أوصیکم بالعظة أن تنهضوا و تنتصبوا لوجه الله متفرقین حتى یصفو فکرکم و یستقیم رأیکم اثنین اثنین و واحدا واحدا

[4]  فخررازی هم قیام اجتماعی را بیان کرده است: مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ إشارة إلى جمیع الأحوال فإن الإنسان إما أن یکون مع غیره أو یکون وحده، فإذا کان مع غیره دخل فی قوله: مَثْنى‏ و إذا کان وحده دخل فی قوله: فُرادى‏ فکأنه یقول تقوموا للّه مجتمعین و منفردین لا تمنعکم الجمعیة من ذکر اللّه و لا یحوجکم الانفراد إلى معین یعینکم على ذکر اللّه. (مفاتیح الغیب، ج‏25، ص: 215)

[5]  فتفرقوا فرادى، و لیجلس کل واحد منکم مع نفسه، لیخلو إلى عقله و یفکر، أو تفرقوا مثنى مثنى، لیجلس کل واحد منکم إلى صاحبه

  • ۰۲/۰۳/۲۸
  • رضا کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی