سگ در قرآن
در قرآن سگ حالت دوگانهای دارد. در این یادداشت به جای تحلیل پزشکی نجاست سگ یا آرای فقهای مسلمان، اولویت بر کشف نظر قرآن است.
سه آیه درباره سگ هست که دوبار آن به جنبه مثبت آن اشاره شده و یک بار به عنوان مثال مذموم از آن استفاده شده است.
در یک آیه، سگ تمثیل انسانهای هواپرست است که چه به او کاری داشته یا نداشته باشی از تشنگی لهله میکند: وَ لٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى اَلْأَرْضِ وَ اِتَّبَعَ هَوٰاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ...(اعراف١٧٦). از لحن آیه بر میآید که لهث ذاتی سگ است و در هر حالت در خلقت او وجود دارد. ظاهرا لهث (حرارت عطش که موجب میشود سگ در هر حال زبانش را بیرون نگه دارد) معادل هوا در انسان است که میتواند نشان حرص مدام باشد. اگر عبارت یلهث را قید بدانیم که در بعضی از سگها (مانند سگ هار که در بعضی ترجمهها و تفاسیر آمده) هست پس آیه در شناخت کلی سگ چندان مفید نیست. ولی ظاهرا یلهث صفت همه سگهاست و کلمه الکلب بدون قید آمده است.
در روایت آمده سگ از بزاق شیطان خلق شده؛ وقتی برای در کلامش برای تهییج درندگان علیه آدم و حوا عجله کرد و بزاقش بیرون آمد و از آن دو سگ نر و ماده خلق شد که مقابل درندگان قرار گرفتند و مدافع آدم و حوا شدند.(نور الثقلین، ج۱، ص۶۵). در اینجا حالت دوگانه سگ دوباره خود را نشان میدهد. این روایت نمادین ،بعد از عرضه به قرآن و بر اساس آیه لهث، میتواند به این معنی باشد که اساس خلقت سگ بر عطش مداوم و حرص و عجله است و در عین حال همین عطش میتواند در خدمت انسان قرار بگیرد و آن را خادم باوفای انسان قرار دهد. اساس خلقت سگ شیطانی است ولی شیطان هم میتواند در خدمت انسان باشد چنانچه که سلیمان نبی بعضی شیاطین را مسخر کرد: وَ مِنَ اَلشَّیٰاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذٰلِکَ... (انبیاء٨٢) فَسَخَّرْنٰا لَهُ... وَ اَلشَّیٰاطِینَ کُلَّ بَنّٰاءٍ وَ غَوّٰاصٍ (ص۳۶و٣٧). یا رسول الله فرمود: إِنَّ اللَّهَ أَعَانَنِی عَلَى شَیْطَانٍ حَتَّى أَسْلَمَ عَلَى یَدَی( مناقب آل أبی طالب علیهم السلام, ج۱، ص۲۲۹). شاید تعبیر اهل معرفت که شیطان را کلب معلَّم (سگ تعلیمدیده) توصیف کردهاند اینجا معنادارتر شود.
در آیه دیگر میخوانیم که شکار نگهداری شده توسط سگهای تعلیم دیده حلال است و میتوان از آن خورد: قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ اَلطَّیِّبٰاتُ وَ مٰا عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوٰارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّٰا عَلَّمَکُمُ اَللّٰهُ فَکُلُوا مِمّٰا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ (مائده٤). در اینجا سگ باید اولاً تعلیم دیده باشد و ثانیاً خودش از شکار نخورد بلکه برای معلمش نگه داشته باشد ثالثاً محتوای تعلیم بر اساس تعلیمات الهی باشد. این آیه رابطه مشروع بین انسان و سگ را نشان میدهد.
در این میان سگ اصحاب کهف در قرآن تأکید ویژه ای دارد که به اعتقاد علامه طباطبایی در منابع مسیحی نادیده گرفته شده است. نکته مهم این است که سگ وارد غار نشد و با صاحبش فاصله و حریم را حفظ کرد. وقتی اصحاب در کهف به خواب فرو رفتند سگ هم در درگاه غار ، نه در خود غار، روی زمین پهن شده و به خواب رفته بود. وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقٰاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذٰاتَ اَلْیَمِینِ وَ ذٰاتَ اَلشِّمٰالِ وَ کَلْبُهُمْ بٰاسِطٌ ذِرٰاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ (کهف١٨). یعنی سگ بیرون بود نه درون. حالت دوگانه سگ اینجا خودش را نشان میدهد. امام صادق (ع) می فرمایند : در خانه ای که در آن سگ نگهداری می شود، نماز گزارده نمی شود، زیرا فرشتگان داخل خانه ای که در آن سگ نگهداری شود نمی گردند، مگر اینکه سگ شکاری بوده و او را در قسمت جداگانه ای نگهداری نمایند(وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۷۵).
در قصه کهف چهاربار در کنار عبارت اصحاب کهف کلمه کلبهم بیان شده است. در کل در این قصه در پنج مورد اصحاب کهف به کلمه دیگری عطف شده اند که یک بار رقیم و چهار بار سگ بوده است. با این وصف شاید این قول که رقیم همان سگ بوده تقویت شود. اگر بگوییم رقیم سگ کهف بوده پس معنای آیه أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا بیان ارتقاء از حیوانیت به انسانیت است. و بعضی اهل دل می گویند اگر از سر مبارک امام حسین ع این آیه به گوش رسید می خواست بگوید شما مگر از آن سگ کمتر بودید که به جای اصلاح و بازگشت، چنین جنایتی کردید؟ تکرار نام کلب در آیات این قصه چشمگیر است و در شمارش اصحاب کهف در هر احتمال نام کلب نیز در شمارش جداگانه تکرار شده است که از اهمیت یاد او و به حساب آوردنش حکایت میکند.
در قصه سعدی به خوبی نکته حضور سگ در این قصه را بیان شده است:
با بدان یار گشت همسر لوط (پسر نوح با بدان بنشست)
خاندان نبوّتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و مردم شد
خلاصه تفسیر سه آیه قرآن درباره سگ و روایات مربوط به آن این است که سگ نجس است و این نجاست در خلقت اوست اما با حفظ حدود، سگ میتواند همراه انسان باشد و بلکه خلقت و عطش وجودیاش میتواند او را در مرتبه انسان قرار بدهد.
پیوست
تفسیر نور الثقلین , جلد۱ , صفحه۶۵
وَ بِإِسْنَادِهِ إِلَى عُمَرَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : إِنَّ اَلنَّبِیَّ
- ۰۰/۱۲/۲۲