جمع آیات لااکراه فی الدین و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه
کجا میتوان با مجوز دین کسی را الزام کرد؟
تامل در یک کلیدواژه راهگشاست.
فتنه ابتلای در دین و قتل دین انسانهاست و اکبر و اشد از قتل جانها است، به گونهای که منجربه استضعاف و جلوگیری از راه خدا میشود. خداوند دستور به جنگ با فتنه داده است. فتنه بر اثر عمل به متشابهات و تقلب امور پدید می آید و راه چاره آن هجرت و جهاد است نه صبر و تحمل، مگر آنکه درافتادن با آن موجب تقویت فتنه شود. البته مبارزه با فتنه و نهی از اکراه در دین هر دو یک هدف دارند: تبیین دین. هر گاه تبیین دین به نام فتنهستیزی و به نام آزادی به خطر افتد باید باید بین این دو به نحوی اهم و مهم کرد. جمع بین آیات فتنه و آیات آزادی درست است نه ایجاد تقابل بین اسلام رحمانی و جباری.
بعضی از مصادیق فتنه مانند ممنوعیت رسمی مناسک دینی و آزار مؤمنان واضح و آشکار هستند ولی بعضی گناهان دیگر مانند بدحجابی در صورتی از سطح گناه صغیرة بالاتر رفته و به فتنه تبدیل میشوند که منجربه تسلط اشرار و استضعاف مؤمنین شود. در آن صورت باید با این گناه مسلط همانند فتنه برخورد کرد.
بعد از این بحث مبنایی باید افزود:
ضرورت الزام و حجاب_اجباری مانع آن نیست که با نگاه رحمت الهی به بدحجابها بنگریم همچنانکه رهبر در مورد بدحجابها گفت ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. یا حاج قاسم گفت آن دختر بدحجاب هم دختر من است. پس زمانی که از گشت ارشاد دفاع میکنیم باید ایجاد نفرت ها را هم نقد کنیم تا راه میانهای باز شود. وقتی سخنان رهبری در نقد مخالفان با حجاب اجباری را نقل میکنیم مواظب باشیم که این سخنان ایشان فراموش نشود که: موی سر بیرون بودن، گناه کبیره که نیست! از غیبت و دروغ که بالاتر نیست! از رشوه گرفتن و خوردن که بالاتر نیست! اما چنانچه دیدید یک نفر با همین حالت به اداره میآید و جلو آخوند اداره هم سرش را بالا میگیرد و راه میرود؛ این میشود گناه کبیره. یعنی در جهت تسلّط اشرار است؛ به آن کسانی که میخواهید امر و نهی کنند، تفهیم کنید که ما از آنها چه میخواهیم.
- ۰۱/۰۷/۰۵