استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

تأملی در مفهوم «تولد دوباره»

رضا کریمی | پنجشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۷

آنچه که من از سیر هدایت می فهمم این است که هدایت از صفر شروع نمی شود بلکه راهروان باید بخواهند که بعد از آنکه هدایت شدند گمراه نشوند: رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا. خداوند به هر کس «داده» ای داده است و  راه هدایت سبقت گرفتن از طریق این داده هاست نه خلع و دور انداختن آنها. اگر هم می گوییم اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم معنی اش این است که از راه فرعی به راه اصلی هدایت شویم چرا که حضور در صراط مستقیم مراتب دارد و هر اندازه از سبیل به سبل و از کثرت به وحدت سیر کنیم بیشتر به صراط مستقیم هدایت شده ایم. در قرآن دوباره دعای اهْدِنَا آمده است و در دفعه دوم دعا این است که وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ (ص22). هر چقدر به نقطه تساوی سبل در صراط نزدیک شویم هدایت یافته تریم. اساساً هر کسی روبه جهتی است و باید با سبقت بر خیر به نقطه تجمع همه جهات برسد: وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمیعاً (بقره148). خداوند با مرا در شریعتها و راه های مختلفی قرار داد تا با آنچه به ما داده ما را بیازماید و ما با سبقت برخبر دور هم جمع شویم: لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی‏ ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ (مائده48).

بر این اساس کسانی که معتقدند باید همه چیز را خراب کنیم و به صورت تحقیقی و نه غیرتقلیدی دین خود را انتخاب کنیم، با سنت الهی نوعی بیگانگی دارند. چرا که اسم هادی خداوند همیشه فیاض است و پروردگار در کنار خلقت هر چیز آن را هم هدایت کرده است رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (طه50). این نظریه به این معنا نیست که وجود افراد گمراه را انکار کنیم بلکه افراد گمراه کسانی هستند که هدایت خود را قدر ندانسته و به آن پشت کرده اند. کسی که از نو و از صفر شروع کند کفر نعمت کرده است! اساساً هدایت نهایی به معنی شکر هدایت اولیه است: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلیهِ فَجَعَلْناهُ سَمیعاً بَصیراً ،إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً (دهر2و3). کسانی که در ضلال مبین هستند همانهایند که قلبشان تسلیم نیست و نسبت به ذکر خدا قساوت دارد أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فی‏ ضَلالٍ مُبینٍ (زمر22).

با این نوع نگرش سیر هدایت بخش ابراهیم از ستاره و‌ماه و خورشید تا فاطر السماوات و الارض عمیق تر فهمیده می شود. ابراهیم سیر واقعی داشت نه ظاهری و‌نمایشی اما این سیر واقعی از اجمال به تفصیل بود. او وقتی گفت: لَئِنْ لَمْ یَهْدِنی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ (انعام۷۷) قبلا ملکوت را رؤیت کرده بود و از علم به او رسیده بود؛ او وقتی (قبل از دیدن ستاره) با پدرش محاجه کرد مقداری علم پیدا کرده بود: یا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جاءَنی‏ مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنی‏ أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیًّا (مریم43).

 مارتین هیدگر که انسان را دازاین (وجود درافتاده در جهان) تصور می کرد بر همین نکته تأکید داشت که انسان نمی تواند لوح سفید و نقطه صفر باشد. اما غالب فیلسوفان غربی انسان را سوژه ای می دانستند که می تواند جدا از جهان انتخاب کند. ادعای قدرت انتخاب ناشی از خودبنیاد دانستن عقل و آزادی خواهی اگزیستانسیالیستی است که امثال سارتر علناً و دیگران منطقاً به آن باور داشتند.

توصیه تولد دوباره که از مسیح نقل شده است (لن یلج ملکوت السموات من لم یولد مرتین) نباید به این معنی تفسیر شود که همه چیز را باید خراب کرد و از نو ساخت. بلکه باید همه چیز را به اصل خود برگرداند و به این معنی خراب کردن و از نو ساختن معنایی تازه پیدا می کند. تولد دوباره به معنای مردن دوباره است و مرگ حقیقی از مسیر دنیا به آخرت محقق می شود. آخرت باطن دنیاست و بدون عمل نیک در این دنیا مرگ سرنوشت خوبی ندارد.

قرآن اگر چه از عوامل گمراهی، پیروی از پدران گمراه نام می برد: إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّینَ (صافات69) اما برخی از اعمال همین پدران را امضا کرده است چون تحت تأثیر بقایای فرهنگ توحیدی عمل کرده اند. در سوره مؤمنون چند مرتبه از مشرکین اعتراف به توحید گرفته می شود؛ همان مشرکینی که دین انبیاء را اساطیر الاولین می خوانند و به پدران خود استناد می کنند لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ، قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیها إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. سَیَقُولُونَ لِلَّهِ (مؤمنون 85-83). قران از استناد به پدران اعتراف به مالکیت خدا را بیرون می کشد.

آدمها با تولد دوباره والدین تازه ای پیدا می کنند اما خداوند اجازه بی اعتنایی و بی احترامی به والدین اول را نمی دهد و احسان بر آنها استثنابردار نیست حتی اگر فاجر و کافر باشند!

  • ۹۷/۰۷/۲۶
  • رضا کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی