استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

1

مولوی بیتی درباره قرآن دارد که قاعدتاً با مزاج روشنفکری و مدرنیته سازگار نیست.
معنی قرآن ز قرآن پرس و بس/ وز کسی که آتش زدست اندر هوس.
در این بیت مرجع فهم قرآن خود قرآن معرفی شده است در حالی که نزد غرب گرایان عقل مرجعیت دارد. آنان بیشتر طرفدار تفسیر عصری و عقلی قرآن هستند. اما مولوی و همفکران او معتقدند برای فهم قرآن باید مقابل قرآن قربانی و پست شد تا با آن به اتحاد رسید.
مصطفی ملکیان در تفسیر این بیت (سخنرانی در شب تفسیر قرآن) سه نکته گفته است: یکی اینکه «این سخن اختصاص به قرآن ندارد و در هر کتابی یفسر بعضه بعضها». در اینجا باید گفت این سخن مولانا بیشتر از هر چیز با آیه أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا (نساء82) قرابت دارد. این سخن بر این است که تدبر در قرآن همان تفسیر قرآن به قرآن است چون لازمه تدبر اختلاف نداشتن است. در این آیه مقایسه ای هم میان قرآن و کلام غیرخدا هم صورت گرفته است. شاید بتوانیم بگوییم قرآن بیش از همه کتابهای دیگر قابلیت خودتفسیری دارد چرا که از وحدت نهایی و‌ کامل برخوردار است. قرآن ابتدا در لوح محفوظ بوده و سپس تفصیل پیدا کرده است.
دوم اینکه ملکیان مدعی است:« من در طول تاریخ فرهنگ اسلامی تا کنون تفسیری ندیده ام که مصداق تفسیر بعض به بعض قرآن باشد. همیشه مفسران ما پیش انگاشته ها و پیش پنداشت هایی درباره قرآن داشته اند». این بیان یعنی تفسیر قرآن به قرآن در المیزان و تفاسیر مشابه هم از این قاعده مستثنی نیستند در حالی که شواهد خلاف آن را بیان می کنند و بسیاری از ابهامات قرآنی با همین روش در المیزان رفع شده است. بهتر بود به جای من ندیده ام گفته می شد که هنوز کامل ترین تفسیر قرآن به قرآن نوشته نشده است و موانع فهم کاملاً از سر راه برداشته نشده است.
نکته مهم دیگر این است که ملکیان معتقد است مولانا در مصرع اول به ضرورت شعری از تعبیر «بس» استفاده کرده زیرا «و بس» گفتن با مصرع دوم هماهنگ نمی شود که می گوید «وز کسی کاتش زدست اندر هوس» یعنی معنی قرآن را از کسی که در هوس آتش زده نیز بپرس. 
این ادعا که مولانا معنی را قربانی قافیه اندیشی کرده است نقص بزرگی برای مولاناست. در حالی که بهتر می توان این شعر را معنی کرد: به نظر مولانا تنها راه فهم معنی قرآن، پرسیدن از خود قرآن است (و قید «بس» در اینجا آگاهانه بیان شده است) اما سؤال این است که چطور بلافاصله در مصرع بعدی این انحصار «بس» شکسته می شود؟! به نظر می رسد با دقت در بیان مولانا به بزرگی این شعر پی می بریم. چون او نمی خواهد با اخباری گری را با این بیت ترویج کند و حتی عقل را تعطیل کند. بلکه می خواهد بگوید کسی می تواند معنی قرآن را از قرآن بپرسد که هوس خود را آتش زده باشد. پس مصرع دوم تقریر دیگری از انحصار در مصرع اول است. در بیت بعدی هم مولانا از کسانی می گوید که خود را تسلیم و قربانی قرآن کرده اند و در نتیجه با قران متحد شده اند: پیش قرآن گشت قربانی و پست / تا که عین روح او قرآن شدست
ملکیان هم به این علت معتقد است که تاکنون تفسیر قرآن به قرآن ندیده است چون می گوید همیشه پیش انگاشته ها و پیش پنداشت هایی وجود داشته است. این پیش فهم ها را می توان همان هوسی دانست که موجب تفسیر به رأی می شود. ولی نباید چون با نظریه تفسیر قرآن به قرآن چندان همدلی وجود ندارد بگوییم کسی هم نیافته ایم که آتش در هوس خود زده باشد.

***

2

دکتر فنایی می گوید منظور از آیه تبیان (وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ء: نحل89) این است که قرآن حاوی تبیین همه اشیاء است اما نه از جمیع جهات و همه منظرها بلکه از جهت دینی. (مقاله تبیین دینی، نقدونظر، سال6، ش3و4، ٌص83). این قید «جهت دینی» از ظاهر آیه بر نمی آید و بنا به واقعیت های خارجی امکان تحمیل این قید به آیه مطرح می شود. اما نکته این است که تقلیل کلیت و شمول این آیه نباید طوری باشد که هدف خلقت (که تنها عبادت است) تجزیه شود و تفرق در راه ها پدید بیاید (وَ أَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ: انعام153). این صراط وحدت قرآن است چون بعد از این در آیه بعد سخن از کتاب تفصیلی موسی ع است و سپس عبارت فاتبعوه تکرار می شود و این بار موضوع قرآن است: وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ (انعام/155). صراط شاهراه جامع سبل است و قرآن هم جامع دیگر کتابها و بلکه شرایع و مناهج است.

او از علامه طباطبایی انتقاد می کند که روش صحیح فهم قرآن را تفسیر قرآن به قرآن در معنای سلبی می داند به این معنی که معتقد است در فهم قرآن به غیر قرآن نیازی نداریم. در حالی که روش علامه این است که روایات و فلسفه و حتی تاریخ و دیگر علوم را هم در تفسیرش مطرح می کند اما می خواهد همه را به قرآن عرضه بدارد.

نمی خواهم بگویم با قرآن، از فلسفه و علم بی نیاز می شویم اما نباید هم فلسفه و علم را مهیمن بر قرآن یا عامل مستقل فهم آن دانست. بلکه برعکس، نهایتا در تعامل قرآن و علوم، باید تصدیق تبیین های آن علوم را از قرآن اخذ کرد. چون قرآن مصدق و مهیمن دیگر کتب است. همه انسان ها، شرایع و مناهجی دارند اما اینها نهایتا با روش قرآن (فاستبقوا الخیرات) باید آزموده شوند و با رجوع به خدا از اختلافات آگاه شوند. قرآن منادی روش توحیدی است و توحید است که می تواند به اختلاف مکاتب و روش ها پایان دهد.

وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی‏ ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ (48مائده)

نیاز ما به علم و فلسفه اینجا پاسخی به  حالات و استعدادهای مختلف بشری (که منجربه ظهور شرایع و مناهج شده ) است که باید در سایه توحید به وحدت برسند و این امکان در قرآن وجود دارد چون تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ء است.

  • ۹۸/۰۵/۰۱
  • رضا کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی