استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

مؤمنین صادق در جنگ احزاب

رضا کریمی | دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۸

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلا لِّیَجْزِىَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَ یُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ إِن شَاءَ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ  إِنَّ اللَّهَ کاَنَ غَفُورًا رَّحِیمًا (احزاب23و24)

این روزها یک بار دیگر این آیات نازل شده اند. در پیام رهبر و در بسیاری نوشته ها و سخنرانی ها این آیات تکرار شده اند. برای فهم این آیه باید کل سوره احزاب و به ویژه سیاق اصلی آیه فهم شود. این سیاق که درباره جنگ احزاب است توسط علامه طباطبایی جدا شده و شامل آیات 9 الی 27 می شود. که صداقت و شجاعت و معنویت در جنگ و جهاد را بیان می کنند. البته برای جهاد و مبارزه صفات دیگری همچون تدبیر و رعایت حدود شرعی هم لازم است که در دیگر سوره ها همچون انفال بیان شده اند.

صدق بر عهد یعنی چه و چرا بعضی مؤمنین صادق هستند؟ چرا با تعبیر «من المؤمنین» مؤمنین هم تقسیم می شوند؟ تفاوت جنگ احزاب با جنگ با کفار چیست؟ آیا منظور از جنگ احزاب  فقط غزوه خندق است؟ احزاب چه کسانی هستند و این تعبیر به چه معناست؟

از این آیه چند نتیجه مهم می توان گرفت: نتیجه اول شناخت حقیقت مؤمن صادق است.

با توجه به آیات قبل صدق بر عهد یعنی فرار و پشت نکردن به دشمن. علامه طباطبایی و بسیاری مفسرین منظور از عهد را با آیه 15 همین سوره معنا می کند: لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الْأَدْبار. قبلاً نوشتم که در مبارزه با کفر صلح طلبی توصیه نشده و بلکه ملازم با سستی است و فقط صلح پذیری توصیه شده است.

تقسیم بندی مؤمن صادق، مؤمن نفاق زده، مستأذن و معوق[1]، منافق مشرک، کافر، اهل کتاب مظاهر و اهل کتاب غیرمظاهر از این آیات به دست می آید. در این تقسیم بندی مؤمن دو نوع است: مؤمن صادق و مؤمن منافق! در روایات مؤمن دو نوع است[2] مؤمن صادق و شفاعت کننده و مؤمن شفاعت شونده. البته خطاب این دسته آیات همگی با مؤمنین است و بقیه غائب فرض شده اند و لذا مستقیماً سخن از مؤمن نفاق زده نیست و به طور کلی مؤمنین در مقابل دیگران قرار گرفته اند. اما در نگاه دقیق تر  بر اساس شواهدی همچون تعبیر من المؤمنین و تعبیر والمعوقین منکم، این تقسیم بندی کشف می شود.

 آنچه که این تقسیم بندی را کامل می کند این است که ضمیر هم در منهم قاعدتاً به من در من المؤمنین بر می گردد نه به همه مؤمنین. پس صدق بر عهد دو حالت دارد: رسیدن وعده و انتظار برای آن و کسی که یکی از این دو حال را ندارد صادق نیست! اگر در دوران عافیت و صلح (ذهب الخوف:19) حال انتظار وجود نداشته باشد نفاق نفوذ کرده است.

منافقین در این سوره در کنار فی قلوبهم مرض آمده اند ولی لزوماً با آنها یکی نیستند. منافق مقابل صادق است نه مؤمن. به عبارت دیگر کفار و مشرکین و فی قلوبهم مرض در یک جبهه و مؤمنین در جبهه مقابل هستند و  منافق برخلاف کافر راه نجات و توبه دارد. با توجه به آیه24 علامه طباطبایی نکته لطیفی را کشف می کند: چه بسا ممکن است گناهان، مقدمه سعادت و آمرزش شوند[3].

یک نکته مهم دیگر در شناخت مؤمن صادق این است که صدق بر عهد با تأسی به رسول محقق می شود. چرا آیه تأسی به رسول در میانه جنگ احزاب آمده است؟ سوره احزاب سوره النبی است و مؤمن حقیقی کسی است که نبی را بر خودش مقدم می دارد چنانچه که در همین سوره می خوانیم: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم.

نتیجه مهم دیگر در این دسته آیات، حقیقت کلمه «احزاب» است. صدق بر عهد در برابر احزاب است و این کلمه حقیقتی چند لایه دارد: لایه اول در این سوره دیده می شود و احزاب در اینجا فقط کفار یا اهل کتاب نیستند کفار و اهل کتاب پشتیان آنها را شامل شده اند. در آیات دیگر لایه دیگری کشف می شود و آن اینکه احزاب تمام اقوام مقابل انبیاء هستند: ... إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ (غافر30و31). در سوره صاد احزاب معرفی شده اند؛ آنان که تمام مکذبین رسولان هستند: «کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ أُولئِکَ الْأَحْزابُ إِنْ کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ» (ص12و13).

در لایه عمیق تر از این احزاب شامل همه گروه ها و فرقه ها غیر از فرقه جامعه می شود. احزاب را اگر با عبارت کل حزب بفهمیم می فهمیم احزاب همه اختلاف کنندگان هستند.  قبلاً نوشته ام که وقتی حزب با عبارات مطلقی چون احزاب و کل حزب بدون استثناء جمع بسته می شود، ناچاریم حزب اللهی را فراتر از احزاب بدانیم و بگوییم احزاب همه فرقه ها جز فرقه جامعه ناجیه را شامل می شود.

با مجموعه این نکات می فهمیم که چگونه شهادت نصیب مؤمن می شود؟ او باید تسلیم و منتظر باشد.

سردار سلیمانی مهربان و شجاع و فراتر از احزاب بود و نیز منتظر شهادت. انتظار برای شهادت بسیار در سیره او آشکار بود و عام و خاص آن را فهمیده بودند.

جنگ جهانی هشتگ معروفی در این روزهاست. فکر می کنم این واژه در قرآن با تقریر دیگری بیان شده است: جنگ جنود و احزاب[4] در راه است...

 

[1]  در جنگ احزاب برخورد با مستأذنین و معوقین و منافقین و... ابتدائاً توصیه نشده و عذاب آنها با خداست و حتی احتمال توبه آنها مطرح شده است. شاید چون هدف اصلی، احزاب کفر و اهل کتاب پشتیبان آنهاست ولی اگر منافقین و بیماردلان دست برندارند با آنها نیز باید برخورد سخت کرد. چنانچه که در همین سوره می خوانیم: لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً ، مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلا (احزاب60و61).

 [2] فی الکافی عن الصادق علیه السلام المؤمن مؤمنان فمؤمن صدق بعهد اللَّه و وفى بشرطه و ذلک قول اللَّه عزّ و جل رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ و ذلک الذی لا یصیبه اهوال الدنیا و لا أهوال الآخرة و ذلک ممّن یشفع و لا یشفع له و مؤمن کحامة الزرع یعرج احیاناً و یقوم احیاناً فذلک ممن یصیبه اهوال الدنیا و اهوال الآخرة و ذلک ممّن یشفع له و لا یشفع و عنه علیه السلام لقد ذکرکم اللَّه فی کتابه فقال مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا الآیة انّکم و فیتم بما أخذ اللَّه علیه میثاقکم من ولایتنا و انکم لما تبدّلون بنا غیرنا.

[3]  در این آیه از جهت اینکه غایت رفتار منافقین و مؤمنین را بیان مى‏کند، نکته لطیفى هست، و آن این است که چه بسا ممکن است گناهان، مقدمه سعادت و آمرزش شوند، البته نه از آن جهت که گناهند، بلکه از این جهت که نفس آدمى را از ظلمت و شقاوت به جایى مى‏کشانند، که مایه وحشت نفس شده، و در نتیجه نفس سرانجام شوم گناه را لمس نموده، متنبه مى‏شود و به سوى پروردگار خود برمى‏گردد، و با برگشتنش همه گناهان از او دور مى‏شود، و معلوم است که در چنین وقتى خدا هم به سوى او برمى‏گردد، و او را مى‏آمرزد.

[4]  هر حزب یک جند دارد و احزاب جنود دارند که در این آیه به آن اشاره شده است: جُنْدٌ ما هُنالِکَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ (ص11)

  • ۹۸/۱۰/۱۶
  • رضا کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی