استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

شهیدالشهداء: پرسش از کیفیت شهادت پیامبر و آثار آن

رضا کریمی | چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۸

موضوع شهادت پیامبر بر امت ها بر اساس آیاتی مانند در آیه وَ یَوْمَ نَبْعَث فى کلِّ أُمَّةٍ شهِیداً عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِک شهِیداً عَلى هَؤُلاءِ (نحل89)بحثی ظریف و مفید است که می تواند رازهایی را بر ما بگشاید.

بحث از چگونگی و کیفیت شهادت پیامبر هم چالش برانگیز است. پیامبر که میان همه مردم تاریخ نبوده چگونه بر انبیاء بلکه امم تاریخ شهادت می دهد؟!

آیت الله جوادی آملی معتقد است شهادت پیامبر خاتم (مرجع‌ضمیر هؤلاء) شامل مجموع امت ها و شاهدان می شود. در مورد احتمال علامه طباطبایی درمورد بازگشت هؤلاء به شاهدان و پیامبران چند اشکال وارد می کند. نتیجه گسترش مرجع ضمیر هؤلاء (در تفسیر تسنیم) این است که پیامبر از نظر گستره هستی به مرحله ای رسیده که بر همه موجودات پرتو افکنده و آنها را می بیند. آیت الله جوادی بحث های مفیدی درباره چگونگی گواهی پیامبران بر غایبان به ما یاد می دهد. از آثار مهم بحث شهادت تبیین تبیان همه چیز بودن قرآن و نیز دلالت بر خاتمیت پیامبر است.
به عبارت دیگر شخصیت پیامبر در زمان خودش محدود نیست همانطور که شاهد بودن او متعلق به همه شهدا و امم است و لازمه این شهادت اشراف و حضور نبی در آنهاست. کسانی که قرآن را خلق نبی می دانند درست می گویند اما خلق نبی تاریخی و منحصر به حجاز صدر اسلام نیست او وجودی به وسعت تاریخ دارد. پس قرآن هم تبیان کل شیء فی الامم است.

تفصیل بحث:

شهیدالشهداء کیست؟

خداوند رسول الله را شاهد معرفی کرده است: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً (احزاب45)

موضوع شهادت پیامبر بر امت ها بحثی ظریف و مفید است که می تواند رازهایی را بر ما بگشاید.

علامه طباطبایی لازمه شهادت را حضور می داند یعنی در کسانی باشد که علیه آنها شهادت می دهد به عبارت دیگر شاهد علاوه بر اینکه باید دانا و‌معصوم از دروغ باشد و ظاهر قید" من انفسهم" در آیه این است که شهادت مستند به حجتى عقلى و یا دلیلى نقلى نباشد، بلکه مستند به رؤیت و حس باشد.

بحث از چگونگی و کیفیت شهادت پیامبر هم چالش برانگیز است. پیامبر که میان همه مردم تاریخ نبوده چگونه بر انبیاء بلکه امم تاریخ شهادت می دهد؟! بر این اساس مرجع ضمیر هؤلاء در آیه وَ یَوْمَ نَبْعَث فى کلِّ أُمَّةٍ شهِیداً عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِک شهِیداً عَلى هَؤُلاءِ (نحل89) مورد اختلاف است. علامه معتقد است مرجع ضمیر شاهدان است ولی شاگردش مرجع را به همه امم و شهداء بر می گرداند. در المیزان می خوانیم:  با مقایسه با آیات دیگر در باب شهادت،  میفهمیم شاهد هر امت از خود آن است و‌نیز نمى‌توان توهم کرد که مقصود از" امت وسط"، (در سوره بقره آمده که شهادت می دهند) مؤمنین، و مقصود از" ناس" بقیه مردمند. مراد از هؤلاء در " وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلى‌ هؤُلاءِ" شهدای بر مردم خواهد بود نه عامه مردم پس شهداء، شهداى بر مردمند، و رسول خدا (ص) شاهد بر آن شهداء است، و ظاهر شهادت بر شاهد بودن این است که آن شاهد را تعدیل کند پس رسول خدا (ص) شاهد بر مقام شهداء است نه بر اعمال آنان و بهمین جهت لازم نیست رسول خدا (ص) معاصر همه شهداء باشد.

آیت الله جوادی آملی معتقد است شهادت پیامبر خاتم (مرجع‌ضمیر هؤلاء) شامل مجموع امت ها و شاهدان می شود. در مورد احتمال علامه درمورد بازگشت هؤلاء به شاهدان و پیامبران چند اشکال وارد می کند که به صورت خلاصه عبارتند از: یک. قرینه بر تخصیص عموم هؤلاء لازم است. دو.تفکیک شهادت بر اعمال و‌مقام ناتمام است سه. تفسیر آیه کنت علیهم شهیدا مادمت فیهم» (مائده۱۱۷) به حضور فیزیکی صحیح نیست. شهادت فیزیکی پیامبر در زمان‌خودش هم برای همه نبود. (تسنیم، ج47، ص ۲۰۰و۲۰۱).
نتیجه گسترش مرجع ضمیر هؤلاء این است که پیامبر از نظر گستره هستی به مرحله ای رسیده که بر همه موجودات پرتو افکنده و آنها را می بیند. (همان، ص ۲۰۲). البته می توان با ارجاع ضمیر به شهدا هم گفت که لازمه شهادت بر شاهدان، شهادت بر امم آن شاهدان هم هست. پس همچنان پیامبر شاهدی بر کل بشریت در تمام تاریخ است.

آیت الله جوادی بحث های مفیدی درباره چگونگی گواهی پیامبران بر غایبان به ما یاد می دهد. (تسنیم، ج47، ص۲۰۳الی ۲۰۷). اجمال بحث این است که  علم پیامبران غیبی و حضوری است. اعمال نابود نمی شوند بلکه در قیامت تجسم می یابند. منظور از ماکنت بجانب... (قصص۴۴-۴۶) اعلام غیب است که آن حضرت با وحی آگاهی یافت. معدوم‌نسبی در ذهن، عالم مثال یا عقل و برتر از آن وجود دارد. رؤیت عمل (توبه۱۰۵) و شهادت پیامبر در گذشته و حال و آینده فراگیر است. اگر رؤیت مخصوص حیات عنصری پیامبر بود آن را مقید می کرد مانند امان بودن او که مقید به و انت فیهم (انفال۳۳) شده است.

پس کیفیت شهادت پیامبر بر اعمال آنان است و اعمال باقی و مجسم هستند. با این وصف آیه سَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُه (توبه94) معنایی عمیق تر می یابد.

منظور از آیه وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنا إِلى‏ مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدینَ (قصص44) در ظاهر نفی مقام شهادت رسول الله است در حالی که به تعبیر آیت الله جوادی آملی این آیه اعلام غیب وحیانی است یعنی پیامبر ذاتاً از شاهدان آن وقایع نبود ولی خداوند او را شاهد قرار داد: جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلى‌ هؤُلاءِ. این تفسیر از آیات «ما کنت...» می تواند در دو آیه دیگر این سوره مانند وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَیْنا وَ لکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (قصص46) هم باشد.

از آثار مهم بحث شهادت تبیین تبیان همه چیز بودن قرآن و نیز دلالت بر خاتمیت پیامبر است.
علامه در ابتدا به صورت گذرا می گوید ظاهرا مراد از  تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ همه آن چیزهایى است که برگشتش به هدایت باشد ولی در ادامه می گوید:   لازمه روایاتی که می گوید قرآن تبیان هر چیزى است، و علم" ما کان و ما یکون و ما هو کائنهمه در قرآن هست این مى‌شود که مراد از تبیان اعم از دلالت لفظى باشد و اسرار هم منظور باشد. لازمه این تلقی علامه این است که، تبیان کل شیء بودن معادل شاهد کل (شهید) امت است. پس منظور از کل شیئ هر آن چیزی است که شهدا شهادت می دهند. در روایت کافی این همه چیز اینگونه تفسیر شده است: هرچه که بندگان محتاجش هستند و می گویند کاش در قرآن بود... . سخن علامه که کُلِّ شَیْ‌ءٍ همه آن چیزهایى است که برگشتش به هدایت باشد یعنی هر آن چیزی که بشر به آن در قیامت و عرصه شهادت شهداء نیاز دارد.
علامه طباطبایی متوجه مقارنت کتاب با شهادت شده و به آیه ‌‌" وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جِی‌ءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ" (زمر۶۹)اشاره می کند. منظور از کتاب لوح محفوظ است که هر چند غیر از شهادت رسول خدا (ص) است و لیکن هر دو متوقف بر قضاى کتاب نازل شده است.

البته آیت الله جوادی آیه وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (انفال33) را طوری تفسیر می کند که نبودن پیامبر یعنی یکی از دو امان برداشته شده است. در حالی که برخی عرفا مانند میرزای دولابی معتقدند می توان پیامبر را همچنان حاضر دانست. این نظر در نتیجه همان سعه وجودی نبی خاتم است. بر این اساس حتی می توان گفت آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم در همین سوره (انفال24) را هم به حیات پیامبر تفسیر کرد و گفت نبی همچنان ما را دعوت می کند و زندگی می بخشد.

به عبارت دیگر شخصیت پیامبر در زمان خودش محدود نیست همانطور که شاهد بودن او متعلق به همه شهدا و امم است و لازمه این شهادت اشراف و حضور نبی در آنهاست. چرا که شهادت باید حسی و بلکه حضوری باشد و شاهد از جنس مشهود علیه باشد. پس شهادت پیامبر بر شهدای تاریخ و امم هم باید این ویژگی شهادت را داشته باشد. اما شهادت حسی که ممکن نیست پس باید بدیل و مرتبه اعلای آن یعنی شهادت حضوری و غیرحصولی را بپذیریم. کسانی که قرآن را خلق نبی می دانند درست می گویند اما خلق نبی تاریخی و منحصر به حجاز صدر اسلام نیست او وجودی به وسعت تاریخ دارد. پس قرآن هم تبیان کل شیء فی الامم است.

 

  • ۹۸/۱۲/۲۱
  • رضا کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی