استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

دیدگاه ها در مورد ذبیح ابراهیم(ع)

رضا کریمی | سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴

تصور اولیه من از قرآن این بود که ذبیح ابراهیم اسماعیل بوده است و در کتاب مقدس ذبیح اسحاق است. اما با تأمل در نظرات علمای اسلامی دیدم که مسئله به این سادگی ها هم نیست.

قرائن لفظی موجود در آیات قربانی

در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم: آیا کلام ابراهیم در قرآن را ملاحظه نکردی که فرمود: «پروردگارا فرزندی از صالحان به من عطا کن»(صافات: 100) و آنگاه خداوند با این کلام «فبشرناه بغلام حلیم»، مژده ی تولّد اسماعیل از هاجر را به او داد و آنگاه در جریان ذبح کبشی را جایگزین او کرد. پس از اینها بود که خداوند فرمود: «و بشارت اسحاق را که پیامبری از صالحین است به او داده و نسل او و اسحاق را برکت دادیم. منظور خداوند از «او» بشارت به اسماعیل قبل از بشارت به برکت یافتن نسل اسحاق است. پس، هر کس گمان کند که اسحاق بزرگ‌تر از اسماعیل بوده و ذبیح اوست، آنچه را که خداوند در قرآن کریم نازل کرده، تکذیب کرده است.( معانی الأخبار، ص391).

قرآن کریم پس از گزارش داستان قربانی ، بی درنگ – در سوره صافات - می افزاید « وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحینَ = و ما اورا به اسحاق ، پیامبری از پاکان مژده دادیم» .

استناد حضرت به توالی آیات و ضمایری است که به صورت متوالی در آیات سوره ی صافات آمده و ظاهر کلام فصیح اقتضا می­کند که مرجع واحدی داشته باشند. در آیه ی پایانی مربوط به بحث، خداوند می­فرماید: «وَ بارَکْنا عَلَیْهِ وَ عَلی‏ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبین»(صافات:113) در این آیه، حرف عطف اقتضا می­کند که مرجع ضمیر در «علیه»، کسی غیر اسحاق یعنی اسماعیل باشد. از این‌رو، در آیات قبل نیز که صحبت از بشارت به یک فرزند و امر به ذبح او  باید مرجع ضمیر اسماعیل باشد.

نظر دانشمندان مسلمان

  1. ذبیح اسماعیل است: ابن کثیر و علامه طباطبایی (ترجمه المیزان، ج‏7، ص: 322) این نظر را تبیین کرده اند.
  2. ذبیح اسحاق است: برخی مانند طبری و ابن عربی صریحا از اسحاق نام می برند.
  3. آرای میانه (توقف در مصداق ذبیح): ابن ‌خلدون و جلال‌الدین سیوطی چنین کرده اند و نیز در کتاب کافی نیز شواهدی بر وجود روایات قائل به ذبیح بودن اسحاق قابل بررسی است و با استناد به همین شواهد است که مرحوم مجلسی احتمال داده­اند که شیخ کلینی از متوقّفین در این مسئله باشد.( بحار الأنوار، ج12، ص131) .
  4. دیدگاه مستشرقین: تغییر نگرش و به تعبیر دقیق‌تر، قوّت یافتن قول به ذبیح خواندن اسماعیل(ع) موجب شد تا برخی مستشرقان ادّعا کنند که ذبیح خواندن حضرت اسماعیل(ع)، از پیرایه‌های دین اسلام و در نتیجه ی عمل مفسّران قرون بعدی است(ایمانی 1389، ص7). فخر رازی گزارشی را از اسامی مفسّران در هر دو گروه و نیز ادلّه و براهین هر یک ارائه کرده و تلاش او مبنای نقد و بررسی برخی کتب دیگر قرار گرفته است.( ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج5، ص137) وی افرادی مانند عمر، عباس بن عبدالمطلب، علی(ع)، ابن مسعود، کعب الأحبار، قتاده، سعید بن جبیر، مسروق، عکرمه، الزهری، السدی و مقاتل را در گروه اوّل، که قائل به ذبیح بودن اسحاق بودند، جای می­دهد و افرادی مانند ابن عباس(دو نقل از ابن عباس وجود دارد)، ابن عمر، سعید بن المسیب، الحسن، الشعبی، مجاهد و الکلبی را در شمار کسانی که قائل به ذبیح بودن اسماعیل بودند، بر می‌شمرد. اگر چه برخی معتقدند چه این استقراء وی قابل نقد و خدشه است و قرار دادن اسامی مفسّران و شخصیت­ها در گروه فوق از دقّت کافی برخوردار نیست، (ایمانی، ص21)
  5. جمع بین روایات متضاد: شیخ صدوق با تصرّف در ظاهر روایاتی که اسحاق را ذبیح‌الله می‌دانند، ذبیح‌الله بودن اسحاق را اینگونه توضیح می‌دهد:ذبیح اسماعیل بود. امّا اسحاق که چند سال بعد به دنیا آمد آرزو کرد ای کاش او کسی بود که خداوند ابراهیم را به ذبحش امر کرد. با این حال، او همانند برادرش در مقابل امر الاهی صبر کرد و تسلیم شد و به خاطر همین به مقام و مرتبه ی اسماعیل نائل شد. خداوند از قلب او آگاه شد و او را به جهت تمنای ذبح، بین ملائکه ذبیح نامید و روایت این جریان در کتاب نبوّت مستنداً آمده است.( عیون اخبار الرضا، ج2، ص191)

مرحوم مجلسی پس از اشاره به وجود روایات متعارض حول این موضوع می‌نویسد:در مورد جمع بین این روایات، این امکان وجود دارد تا روایاتی که اسحاق را ذبیح الله می­داند را حمل بر تقیه کنیم؛ چراکه زمان صدور این روایات، قول به ذبیح بودن اسحاق قول مشهور بین مخالفین و اهل سنّت بوده است. (همان)

 

منابع

ابن کثیر1419ق ، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه،

ابن کثیر، قصص الأنبیاء، مصر، دارالکتب الحدیثه، 1388ق،

ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چ سوم، 1414ق

ابن‌خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن‌خلدون، بیروت، مؤسسه ی أعلمی، 1391ق،

آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق

ایمانی1389، محمدرسول، مروری بر دو دیدگاه در مورد ذبیح ابراهیم(ع) در سنّت اسلامی، مجله معرفت ادیان،  سال اول، شماره دوم، بهار ، ص 5 ـ 21

جزائری، سیدنعمت‌الله، قصص الأنبیاء، قم، شریف رضی، بی‌تا

سیوطی، جلال الدین، در المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه ی آیت‌الله مرعشی نجفی، 1404ق.

شیخ صدوق، خصال، قم، جامعه مدرسین، 1362

شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، بیروت، مؤسسه اعلمی ، 1404

شیخ صدوق، معانی الأخبار، قم، جامعه ی مدرّسین، 1338ش

طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت،‌مؤسسه اعلمی، 1403 ق.

طبرسی، مجمع البیان، بیروت، مؤسسه ی اعلمی، 1415ق.

طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1412 ق.

طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، مؤسسه اعلمی، 1403ق

علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب للطباعة و النشر، چ سوم، ، 1404 ق

فخر رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار إحیاء تراث العربی، چ3: 1420ق

کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، اسلامیه، 1362

مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه ی الوفاء، 1403ق

  • ۹۴/۰۴/۱۶
  • رضا کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی