استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏

استنطاق

باید از قرآن و حدیث استنطاق کنیم. دین دوای دردهای ماست ولی ما هم باید دردهای خود را عرضه کنیم و آن را «به حرف بیاوریم» و از او «بپرسیم». چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
در این وبلاگ مطالب گروه مطالعاتی المیزان در خصوص نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی نیز مطرح می شود.
لینک گروه المیزان در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کانال تلگرامی رضاکریمی:
https://telegram.me/karimireza1001

بایگانی
کلمات کلیدی

خواهش میکنم در تشویق کردن و «الله الله» گفتن - که این هم تقلیدی است از عربها - حد را مراعات کنند. بعضیها بمجرّد اینکه خواننده شروع کرد به خواندن، شروع میکنند پشت سرِ او ترنّم «الله» که مثل اینکه یکی از دنبالههای لازمِ خواندن او این است که این طرف بگوید «الله»! هیچ لزومی ندارد. یکوقت شما تحت تأثیر قرار میگیرید یا شدیداً زیبا میخواند یا شدیداً مؤثّر میخواند، بیاختیار حالا میخواهید تشویق کنید - تشویق قرآن هم طبق آنچه معمول عربها است، «الله الله» گفتن است؛ البتّه آنها مخصوص قرآن [هم[نیست؛ آهنگ معمولی را هم که میخوانند الله الله میگویند - این حالا اشکالی ندارد امّا اینکه بمجرّد اینکه قاری شروع کرد به خواندن و ما از اینجا بنا کنیم «الله الله»، هیچ لزومی ندارد. من خواهش میکنم خود شماها و در جلساتی که شماها استاد آن جلسات هستید و شرکت میکنید، سفارش کنید که در گفتنِ «الله الله» افراط نکنند؛ آنجایی که واقعاً طرف، خیلی خوب میخواند، خیلی زیبا میخواند، آنجا خب اشکالی ندارد تشویق کنند امّا اینکه از اوّل [طوری که[گاهی انسان فقط انتظار دارد که تا گفت «اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم»، بگویند «الله اکبر»[صحیح نیست.

این سخنان اخیر مقام معظم رهبری در اولین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶ ، شباهتهایی به کلام مرحوم دولابی دارد. مرحوم دولابی سال ها پیش دیدگاهی متفاوت در مورد محافل انس با قرآن را  بیان کرده است. از شباهتهای این دیدگاه با بیانات رهبری این است که واکنش های رایج به تلاوت قرآن را تقلیدی از عرب می داند و شباهت دیگر در اصل اتفاق نظر در خصوص موضع گیری علیه این نوع واکنش است. البته رهبری این کار را «غیرضروری» می داند و مرحوم دولابی بیشتر متعرض این مسئله شده و با استناد به آیه 204سوره اعراف این کار را با لزوم سکوت تدبرگونه بعد از تلاوت قرآن ناسازگار می داند.

 

  • رضا کریمی

چرا سوره یوسف سوره انتظار است؟

رضا کریمی | يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴

سوره یوسف سوره انتظار است چون:

از مشهورترین منتظران تاریخ یعقوب علیه السلام است.

از مشهورترین غایبان تاریخ یوسف علیه السلام است.

یوسف عزیز مصر شد و یوسف ما عزیز عالمین خواهد شد.

یوسف برای بنیامین ظهور شخصی داشت و برای برادران ظهور جمعی. این تفاوت نظریه ظهور شخصی را تقویت و تبیین می کند.

یوسف غایب بود نه اینکه وجود نداشته باشد. یوسف فاطمه علیه السلام هم در میان ماست و وقتی ظهور می کند همه او را دیده اند مثل یوسف پیامبر که در میان برادرانش بود و وقتی ظهور کرد گفتند: انک لانت یوسف؛ تو همان یوسفی!

یوسف از کید خانواده خود به چاه افتاد و علت غیبت یوسف فاطمه «ما» هستیم:غیبته منا. در زمان تولد امام  آشنایان بودند که خیانت کردند و عموی امام زمان با کمک دشمن دست به توطئه زد.

منتظر اهل تقیه است و در زمان غیبت با وجود محدودیت های شدید منزوی نمی شود. یوسف با پادشاه همکاری کرد و منتظر هم باید در زمانه غیبت (دولت باطل) با بهره از وضع موجود  و ضمن مراعات محدودیت هایش در رفع حوائج مؤمنین بکوشد.

در روایات ظهور وقتی است که عده زیادی دچار عقب گرد می شوند و از اساس وجود غایب منتظَر را انکار می کنند. اطرافیان یعقوب وقتی گفت بوی پیراهن یوسف را می یابم اورا ملامت کردند.

منتظران حال تضرع دارند و خطاب به عزیز می گویند: یاایهالعزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضائه مزجاه فاوف لنا لکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین (یوسف/83).  امروزه این آیه را بسیاری از عاشقان امام غایب زمزمه می کنند.

در دین ما راه رسیدن فرج فنای صبر است. پیامبر صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام هر دو فرموده اند: فرج وقت فنای صبر می آید. امیرالمؤمنین علیه السلام هم فرمود در هنگامه به نهایت رسیدن شدت فرج می رسد و هنگام تنگ شدن حلقه های بلا آسایش می آید. در سوره یوسف پس از پایان قصه نتیجه داستان در یک آیه فوق العاده مهم آورده می شود: وقتی رسل به حالت استیئاس (یأس) رسیدند و گمان بردند دروغ گفته شدند (و بعدبدون هیچ حرف اضافه ای چنین ادامه پیدا می کند)نصر ما رسید (یوسف/110).

تا خون نشود دلها دلدار نمی آید / تا سرنرود غم ها غمخوار نمی آید

  • رضا کریمی

تأملی در عبارت فساد فی الارض

رضا کریمی | چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴

مشتقات صلح و صلاح در دو معنای شاخص به کار می روند: یکی در معنای عدم فساد در عالم؛ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ (شعراء/152، نمل/48) و دیگری مقابل جنگ. به نظر می‌رسد معنای اول اعم از دومی باشد. اگر ریشه کلمه را به معنای اعم خود ذیل هماهنگی و وحدت و پیوستگی ببریم آن وقت صلح و نجنگیدن مستلزم پذیرش هماهنگی و وحدت است. امروزه به‌ویژه در تلقی مدرن بیش‌تر صلح، ذیل اندیشه‌ی«عدم خشونت» معنا می‌شود. اما در نگرشی عام می‌توان صلح را به‌صورت گسترده و به وسعت زمین تفسیر نمود و به جای نگاه روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه، مواجهه‌ای هستی‌شناسانه را در پیش گرفت.

  • رضا کریمی

دیدگاهی متفاوت در مورد محافل انس با قرآن

رضا کریمی | يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴

از جمله نظرات منحصربه فرد مرحوم دولابی در باب عکس العمل رایج به قرائت قرآن است.

عرب های آن زمان پنبه در گوششان می گذاشتند که کلام پیغمبر را نشنوند... تا می شنیدند هوار می کردند... الان هم سربه سر اهل سنت که شناس بشوند می گذارم و می گویم چرا وقتی قرآن می خوانند هوار می کنید. انگار دشمن پیدا شده... در یکی از مجالس وقتی قرآن خواندند دیدم دوسه نفر که احتمالا مربوط به جلسات قرآن تهران که مسابقه می گذارند بودند آها آها کردند. گفتند که مثلا ما الله الله می گفتیم اما من فهمیدم کلک می زنند و برای زینت مجلس این کار را بکنند و روی عادت است... یک ناقلایی آن بغل های دنیا توی بشر هست که بوق را می گیرد و به بشر دم می دهد... آن دم ، مال شیطان است نفخ فیه الشیطان. شیطان گول می زند و می خواهد لطائف قرآن را از دستشان بگیرد. توجه به قرآن را بگیرد و انحراف حاصل کند. (طوبای محبت، ج6، صص 111الی113)

از مطالب دیگر می فهمیم که مستند نظر ایشان آیه 204سوره اعراف است. ایشان می گوید: این چقدر بی عقلی است که مثل اهل سنت در وقت خواندن قرآن دادو فریاد کنیم در حالی که قرآن می فرماید وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (مصباح الهدی، 439). از این آیه دو تفسیر می شود داشت.

  • رضا کریمی

طرح بحث در مورد تغییرپذیری فطرت

رضا کریمی | جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴

یکی از مباحث در کتاب فطرت در قرآن که میان دوستان من در جلسه تفسیر موضوعی چالش برانگیزشد، مبحث «تغییر پذیری فطرت» است. در اینجا محل نزاع تقریر می شود و پاسخ آن به اهل علم واگذار می شود.

آیت الله جوادی آملی در یک جا با استناد به آیه30 سوره روم می گوید: یکی از سه ویژگی امور فطری این است که تبدیل یا تحویل‏پذیر نیست گرچه شدت و ضعف را می‏پذیرد(ص 24). در اینجا از همان آغاز تغییر به معنی تبدیل نفی می شود اما

  • رضا کریمی

تأملی در معنای نزول دفعی قرآن

رضا کریمی | سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴

چکیده:

پاسخ به پرسش از نحوه نزول قرآن در میان دانشمندان علوم قرآنی و روشنفکران دینی همچنان مطرح است. در طول تاریخ در این مورد مخالفت و موافقت های زیادی انجام شده است و موافقین نزول دفعی در ابتدا به دو معنای آن اشاره کرده اند : 1. نزول یکپارچه قرآن با الفاظ آن 2. نزول دفعی حقیقت مجرد و بسیط قران.  علاوه بر این در سالهای اخیر نظریه جدید آیت الله جوادی آملی با عنوان «نزول اجمالی در عین کشف تفصیلی» مطرح شده و در عالم روشنفکری سخن از «قرآنی شدن پیامبر» به عنوان نزول دفعی است. در کنار این نظرات شاید «نزول دفعی قرآن به معنای نزول فرقان» را به عنوان نظریه مکمل مطرح نمود.
برخی بحث از نزول دفعی قرآن را بی حاصل دانسته اند در حالی که اهمیت اعتقاد به نزول دفعی در کنار نزول تدریجی این است که روح توحیدی به مفسر می بخشد که همیشه نور هدایت او در فهم آیات قرآن است. و نیز موجب تبیین صحیح مواجهه با قرآن و همچنین تبیین آثار شب قدر می شود. در ضمن پاسخگوی برخی شبهات بوده و دیدگاه زمانمندی آیات قرآن را به چالش می کشد.

  • رضا کریمی

انسان شناسی قرآنی

رضا کریمی | دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴

دیدگاههای انسان شناسانه آیت الله جوادی آملی این کتاب در مقام خلیفه اللهی انسان  و اعتقاد به تک ساحتی نبودن در کنار اعتقاد به هویت علمی انسان تمرکز می یابد.  به جز این در  کتاب حیات حقیقی انسان در قرآن کامل ترین بیان قرآنی درباره وجود آدمی عبارت است از «حی متأله».

 

بررسی کتاب صورت و سیرت انسان در قرآن

  • رضا کریمی

تبعیض در جوایز قرآنی!

رضا کریمی | شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴

واقعیت این است که در حال حاضر آنگونه که به برنامه های تلاوت و حفظ ارزش و اهمیت داده می شود برنامه های فکری و پژوهشی مورد اهمیت نیستند.  در سی و دومین مسابقات بین المللی قران کریم نفرات اول تا پنجم به ترتیب 600میلیون ریال،500 میلیون ریال،400میلیون ریال ،350 میلیون ریال و 300میلیون ریال بود[1]. در حالی که در همان مراسم نفر اول پژوهش قرآنی 120میلیون ریال جایزه گرفت!

علت این تبعیض چیست؟

 

[1] http://irinn.ir/news/102487

  • رضا کریمی

یک اصل جنگی

رضا کریمی | چهارشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴

یک بار رهبر تفسیر ساده و قابل تأملی از قرآن در باب یک اصل جنگ بیان کرد که به عنوان یک قاعده همیشگی قابل ارائه است:

قرآن کریم به ما نوید داده است: «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا».(فتح/۲۲و۲۳).  هیچ جا در قرآن نیامده است که اگر شما شروع به جنگ کردید، حمله کردید، حتماً پیروز خواهید شد؛ ممکن است پیروز بشوید، ممکن است شکست بخورید - همچنان که در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى که مسلمانان حمله کردند، گاهى شکست خوردند، گاهى هم پیروز شدند - اما وعده داده است که اگر دشمن ابتدا به حمله کرد، آن دشمن قطعاً شکست خواهد خورد. نباید بگوئید این مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا»؛

به نظرم آیات درباب نتیجه مقاتله کفار با مومنین بیانی واضح و قطعی و همیشگی دارد. یعنی درصورت حمله کفار به ما، ما پیروزیم به شرطی که سه شرط رعایت شود: 1.«کفار» به مؤمنین حمله کنند 2.کفار به مؤمنین «حمله» کنند 3. کفار به «مؤمنین» حمله کنند.

  • ۱ نظر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۰۰
  • رضا کریمی

آیت الله ، علامه و ما

رضا کریمی | دوشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴

آیت الله جوادی آملی شاگرد منتقد علامه طباطبایی است و خواندن یکی از نقادی های او برای من بسیار شیرین و آموزنده بود.  او در کتاب فطرت در قرآن معتقد است که مراد از آیه اخذ میثاق(وإذ أخذ ربّک من بنی آدم من ظهورهم ذرّیّتهم وأشهدهم علی أنفسهم ألست بربّکم قالوا بلی شهدنا- اعراف/172)  بیان واقعیت خارجی است، نه ‏اینکه تمثیل باشد. به این بیان که خداوند متعالی به لسان عقل و وحی و با زبان انبیا از انسان میثاق گرفته و در واقع موطن وحی و رسالت همان موطن اخذ میثاق است[1]. لذا در باب نظر علامه پیرامون آیه میثاق را که معتقد بود مقصود آیه جنبه ملکوتی انسان‏هاست می گوید: این نظر عمیق گرچه بسیاری از لطایف قرآنی را دربر دارد و خود راهگشای مطالب فراوان دیگری است. لیکن از چند جهت موردتأمّل است[2]و از آنجا که مجال طرح این تاملات[3] در اینجا وجود ندارد به همین اشاره بسنده می کنم و به نکته اصلی می رسم.  جوادی آملی در انتهای نقادی مفصل خود خاطره ای نقل می کند که نشان گر ادب شاگرد در عین نقادی اوست:

«همه یا اکثر این اشکالات در محضر استاد علامه(رضوان‏ الله‏ تعالی ‏علیه) به عرض ایشان رسید ولی ایشان این نقدها را وارد ندانسته و بر همان نظری که تفسیرشان مرقوم فرموده ‏اند اصرار می‏ ورزیدند. حضرت استاد، همراه با اولیای الهی از عالم ملک رهیده و به عالم ملکوت یا بالاتر از آن رسیده‏اند و هر چه که یافتند حق است؛ زیرا حق برایشان روشن شده و ماییم که در تنگنای جهان طبیعت مانده ‏ایم!»[4]

این خاطره همان طور که گفتم نشان ادب در عین نقادی است اما شاید نشانه این واقعیت باشد که هر کس باید در آنچه می داند باشد و بدانیم گاه نزدیکترین افراد هم همچنان با هم مخالف باقی می مانند و در این میان، چه بهتر که گاهی طرف مقابل را بالاتر بدانیم...

  • ۰ نظر
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۰۰
  • رضا کریمی