تفسیر سوره قدر
- ۰ نظر
- ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۳
مقدمه:
اسماء الله یک ویژگی منحصربه فرد ادبیات قرآنی است. به تعبیر علامه طباطبایی: «قرآن کریم همواره آیات را به آن اسمى از اسماء خدا ختم مىکند که مناسب با مضمون آن آیه است و حقایق آیه را تعلیل مىکند». و « قرآن تنها کتابى است که اسماء خدا را در بیان مقاصد خود استعمال مىکند و علم به اسماء را به ما مىآموزد».
اسماء الله نتایج نظری و عملی[1] فراوانی دارد. البته
مقدمه:
آیت الله جوادی آملی شاگرد منتقد علامه طباطبایی است و خواندن یکی از نقادی های او برای من بسیار شیرین و آموزنده بود. او در کتاب فطرت در قرآن معتقد است که مراد از آیه اخذ میثاق بیان واقعیت خارجی است، نه اینکه تمثیل باشد. به این بیان که خداوند متعالی به لسان عقل و وحی و با زبان انبیا از انسان میثاق گرفته و در واقع موطن وحی و رسالت همان موطن اخذ میثاق است. لذا در باب نظر علامه پیرامون آیه میثاق را که معتقد بود مقصود آیه جنبه ملکوتی انسانهاست می گوید: این نظر عمیق گرچه بسیاری از لطایف قرآنی را دربر دارد و خود راهگشای مطالب فراوان دیگری است. لیکن از چند جهت موردتأمّل است .
جوادی آملی در انتهای نقادی مفصل خود خاطره ای نقل می کند که نشان گر ادب شاگرد در عین نقادی اوست:
«همه یا اکثر این اشکالات در محضر استاد علامه(رضوان الله تعالی علیه) به عرض ایشان رسید ولی ایشان این نقدها را وارد ندانسته و بر همان نظری که تفسیرشان مرقوم فرموده اند اصرار می ورزیدند. حضرت استاد، همراه با اولیای الهی از عالم ملک رهیده و به عالم ملکوت یا بالاتر از آن رسیدهاند و هر چه که یافتند حق است؛ زیرا حق برایشان روشن شده و ماییم که در تنگنای جهان طبیعت مانده ایم!»
این خاطره همان طور که گفتم نشان ادب در عین نقادی است و نتیجه اخلاقی آن این است که هر کس باید در آنچه می داند باشد و بدانیم گاه نزدیکترین افراد هم همچنان با هم مخالف باقی می مانند و در این میان، چه بهتر که گاهی طرف مقابل را بالاتر بدانیم...
در ظاهر آیه لن ترانی(اعراف143)
قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانی وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَی الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی
رؤیت نفی شده است ولی در باطن آن اثبات شده است تا حدی که می توان گفت:
معرفت خدا از یک حیث چند مرحله دارد:
خدا را نمی توان دید
خدا را می توان دید
خدا را نمی توان ندید
علم جدید #باد را جابجایی هوای گرم و سرد می داند اما #بادها در قرآن رسولان الهی هستند. برخی بشیرند (باد صبا) و برخی حامل ابرهای باردار (باد شمال) و برخی عامل بارش (بادجنوب) و...
همه اینها ریاحند اما برخی هم ریح هستند و عامل عذاب و پیامبر دعا کرد که اللهم اجعلها ریاحا و لا تجعلها ریحا.
فارغ از انواع باد، اساسا باد به دست ما نیست و اینجاست که باد و باده به هم می رسند و باید از روی توکل گفت
شراب و عیش نهان چیست؟ کار بی بنیاد/ زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد.
برخی گفته اند #بادآورده_را_باد_می_برد اما برخی هم فرموده اند #در_معرض_باد باشید و از نفحات الهی اعراض نکنید. #بادآورده شبیه ارث است که در هر دو ما کوشش نکردیم ولی در مسیر کشش قرار گرفتیم. از صفات مؤمنین وارثون است؛ آنها که عاقبت زمین را به ارث می برند پس به هوش باشید، بهار نزدیک است و ما در سرزمین بادها هستیم. بوی یار قبل از رسیدنش می رسد و بادصبا بشیر است و باد و باده و بو (ریاح و راح و ریح) به سراغ ما آمده اند.
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ذکر #یا_مقلب_القلوب یکی از بهترین عبارات برای شناخت حقیقت قلب است. در کتب حدیثی این ذکر در #دعای_غریق آمده است: یاالله یارحمن رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
اما ما ایرانی ها در لحظه تحول ملی هم ، با برخی استنادات، این ذکر را در #دعای_تحویل_سال به کار می بریم.
قلب یعنی همان موجودی که مقلب و دگرگون می شود. بهترین قلب این است که بهتر دگرگون و متحول شود و بدترین قلب این است که سخت و قسی و قالب (طبع) زده و غیرقابل انعطاف باشد. قلب بنده بین دو انگشت خداست که آن را مقلب می کند. قلب مریض آن است که تسلیم و پذیرای اراده الهی نباشد. اینجاست که قلب آنقدر قابل توسعه است که خدا هم در آن جا می گیرد! بهترین قلب این است که با ذکر خدا هم لرزان است و هم اطمینان دارد.
اذا ذکرالله وجلت قلوبهم
الا بذکرالله تطمئن القلوب
این دو صفت متضاد در مورد قلب ممکن است چون کار قلب این است که مدام تپش داشته و مقلب شود و آرامش آن هم در عین این تپش است.
خدایا ما جز قلب هایی در دستان تو هیچیم. تو خودت نگهدار آنها باش.
به یک معنا راه نجات وقتی است که سراپا تسلیم باشیم.
غم زدگان گاهی سرگردان می شوند ومی پرسند چرا حال خوبی نداریم؟ چرا شکست می خوریم؟ چرا مصیبت زده هستیم؟ راه نجات چیست؟ آنها خشمگین می شوند و از کوره به در می روند. خدا ماجرای ذالنون علیه السلام (یونس) را برای ما روایت کرده
موضوع مهم و حساس محکم و متشابه یکی از بنیادهای فهم قرآن و راه های قرائت و خواندن متن است که رازهای زیادی در پی دارد. اجمالا برخی از این حقایق بیان می شوند... در حال تکمیل
در تفاسیر و روایات برای اعراف دو معنا بیان شده است:
1.مردان الهی که در مرز بهشت و جهنم بهشتیان و جهنمیان را می شناسند و خود نه بهشتی اند و نه جهنمی.
2. مردمان مستضعف که حسنات و سیئاتشان مساوی است و نه بهشتی اند و نه جهنمی.
بر اساس برداشت تفسیری علامه طباطبایی از آیه هشتم سوره اعراف #والوزن_یومئذ_الحق فمن_ثقلت_موازینه #فأولئک_هم_المفلحون
اعمال نیک وزن دارند و اعمال بد بی وزن هستند نه اینکه هر دو دسته اعمال نیک و بد وزن داشته و میزان ترازوی دو کفه باشد پس کسی که کفه اعمالش بر خوبی ها سنگینی کند رستگار شود. بلکهوزن فقط حق است و باقی بی وزنی است.
بر این اساس وزین بودن در آخرت ملاک رستگاری است!
مؤمن گرچه سبکبار اما سنگین وزن است!